اقشار آسیب پذیر در زلزله کرمانشاه – بخش دوم

اقشار آسیب پذیر در زلزله کرمانشاه – بخش دوم

دکتر فاضل الیاسی- پژوهشگر فوق دکترای دانشگاه تهران

سرپرست میدانی تیم تسهیلگری دانشگاه تهران در مناطق زلزله زده کرمانشاه

==================================================

کودکان

بیشتر از اصطلاح اقشار آسیب پذیر برای گروههایی از جامعه به کار می رود که بضاعت مالی و جسمی کمتری دارند و در برابر دگرگونی های  طبیعی- فیزیکی و اقتصادی همانند جنگ، سیل، زلزله و فقر و … امنیت کمتری دارند.

  • در جزیان زلزله ۲۱ آبان سال نود و شش در استان کرمانشاه یکی از اقشار دیگر که بسیار آسیب پذیر ظاهر شدند کودکان بودند، کودکانی که در کمتر از یک دقیقه از ناز و نعمت خانه، اتاق خواب، آب، برق، تلویزیون، حمام، سرویس، انواع وسایل و اسباب رفاهی و بازی آرامش و تفریح و سرگرمی ناگهان خود را در یک خانه و دیار ویرانه دیدند، در سرمای سوزان و بدون هیچ امکانات و سرپناهی شاهد مرگ و گریه و زاری افراد دور و نزدیک خود بودند، دیگر نه خبری از اتاق خواب و برنامه کودک، و نه خبری از درس و مشق و مدرسه، تنها چیزی که برای اینها مهم بود پیدا کردن کمی آب و مقداری نان خالی بود، با هر پس لرزه ای صدای جیغ و گریه و زاری زنان که به بیرون و در فضای باز قرار گرفته بودند شک بیشتری به بچه ها وارد می کرد، بعد از سیزده ماه از زلزله هنوز کودکان از صدای وحشتناک زلزله، شکسته شدن کمر ساختمانها و درب و پنجره و شیشه و هر صدایی که آن شب را به جحنمی فراموش نشدنی تبدیل کرد، که قطعی برق گردو غبار و صدای دادوبیداد وحشتناک مردم به سنگینی این وضعیت بغرنج افزود.

کودکان در همان شب دچار استرس پس از حادثه یعنی  ptsd شدند، بعضی از کودکان دچار لکنت زبان، ترس شدید از پس لرزه ها، ترس از سقف، ترس از تاریکی، کم اشتهایی، کم خوابی و بد خوابی، و دیدن خواب ترسناک و آشفتگی و بیقراری شدند.

  • بعضی از کودکان دچار شب ادراری شدند که متأسفانه بعضی از خانواده ها آنها را سرزنش و به نحوی تنبیه می کردند که خود این موضوع سبب طولانی شدن و دیر بهبود پیدا کردن این مشکل بود.
  • پرخاشگری: اغلب والدین از پرخاشگری و عصبی بودن بچه های خود شاکی بودند.
  • رها شدگی کودکان و تربیت ناپذیری و فقدان کنترل والدین بر کودکان: با توجه به اینکه در کمپ ها خانوارها به صورت درهم برهم و بهم چسبیده استقرار پیدا کرده بودند و از بین رفتن حوزه خصوصی در چادر و کانکس ها، والدین توان نگه داشتن فرزندان خود را در داخل چادر و کانکس ها نداشتند و همواره بچه ها در کمپ ها رها بودند.
  • روحیه گداپروری در میان کودکان: شاید بی سابقه ترین کمک های مردمی در کل تاریخ ایران مربوط به زلزله کرمانشاه باشد، این کمک های مردمی بود که در روزهای اول از یک فاجعه انسانی جلوگیری کرد، و سپس دهها هزار خانوار زیر کانکس هایی که از طرف مردم ایران به این مناطق اهداء شد در سرمای زمستان و گرمای تابستان در امان بودند، اما بعضی از این کمک ها که بدون نیاز سنجی و بدون تخصص صورت می گرفت، سبب بروز روحیه گداپروری در کودکان شد، به گونه ای که هنگام مراجعه به کمپ ها شاهد هجوم کودکان و درخواست کمک از طرف آنها هستیم، التماس کنان به دنبال خیرین می دوند و درخواست هر چیزی که نیاز داشته باشند یا نباشند، می کنند.
  • افت تحصیلی: با توجه به تخریب ویا آسیب دیدن مدارس، ترس از زلزله، فقدان امکانات کمی و کیفی در مدارس اغلب کانکسی و فقدان مکان مناسب در کانکس محل زندگی و همچنین فقدان امکانات بهداشتی و رفاهی، دانش آموزان چنان به درس و مدرسه تمایل قبلی ندارند، معلمین نیز با انگیزه کمتری به تدریس می پردازند، چون خود آنان نیز در جریان زلزله آسیب دیده اند.
  • فقدان امنیت برای کودکان: ۸۲% درصد از کودکانی که مورد مصاحبه قرار گرفتند از طرف والدین یا اطرافیان مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند، و می توان گفت که خشونت علیه کودکان روز به روز افزایش پیدا می کند، والدین علت خشونت علیه کودکان مشکلات روانی خود و غیر قابل کنترل بودن بچه ها و پرخاشگری آنها ذکر کرده اند.

سالمندان

سالمندان فریاد بی فریاد یک عمر تلاش و محنت برباد رفته اند، عمری که مانند مشعلی فروزان برای روشن کردن مسیر دیگران سوخته است و اکنون در خاموشی مشعل عمر آنان کسی حاضر نیست برای آنان دانه کبریتی روشن کند، اگر فریاد بزنند می گویند ماجرای پیری است و زوال عقل است و اگر هم از سر افسردگی در گوشه ای سکوت کنند نیز ناشی از پیری می دانند، اینها روزگاری صاحب و مالک و بزرگ تمام اطرافیان خود بوده اند و اکنون در گوشه ای به مثابه یک موجود یا شیئ اضافی محسوب می شوند.

در جریان زلزله کرمانشاه شاهد اوضاع وخیم سالمندان بودیم، به دلیل فقدان جای سکونت و اینکه اغلب سالمندان دارای  انواع بیماری و ضعف بودند و نیاز به مراقبت بیشتری داشتند اما عملا اغلب آنها رها شده و به فراموشی سپرده شدند.

در روزهای اول زلزله جامعه شناسان در تحقیقات میدانی خود به بغرنج تر بودن اوضاع اقشار آسیب پذیر مواجه شدند و از طریق کانال های تلگرامی تحقیقات میدانی در مناطق زلزله زده، سرپل سیتی، زهاو آنلاین، بازی دراز و …. نسبت به اوضاع وخیم این اقشار هشدار دادند و از خیرین خواستند که در امر توزیع کمک ها با این اولویت بندی شروع کنند: ۱- خانوارهایی که دارای نوزاد هستند ۲- خانوارهایی که دارای سالمند هستند. ۳- خانوارهایی که سرپرست زن دارند یا بی سرپرست هستند. ۴- خانوارهایی که دارای معلول و یا بیمار هستند. ۵- خانم هایی که تنها زندگی می کنند.

خیرین به این فراخوان جامعه شناسان جواب دادند و به گونه ای کمک کردند که بعضی از خانوارها از سالمند یا معلول خود سوء استفاده می کردند و چندین کانکس می گرفتند و حتی می فروختند.

مشکلات سالمندان بعد از ویرانه های زلزله ۲۱ آبان سال ۹۶ در استان کرمانشاه:

  • روزهای اول بدون سرپناه و آب و غذا در بدترین شرایط ممکن قرار گرفتند.
  • بعد از اعطاء چادر، سالمندان در چادرهایی قرار گرفتند که یا خانواده پسر و یا خانواده دختر بود و در آن به سختی جای نشستن وجود داشت.
  • غذاهای که با پیک نیک در داخل چادرها پخت می شود اغلب کنسروی است و برای سالمندان مناسب نیست، در مصاحبه ها ی ما بعضی از سالمندان تاکید می کردند که شام و ناهار و صبحانه آنها همان  نان خالی است که خیس می کنند تا بتوانند مصرف کنند.
  • وضعیت درمان سالمندان بیمار بسیار بغرنج تر از قبل است، تخریب تنها بیمارستان شهر و بهداری ها سبب عدم دسترسی سالمندان به داروی مصرفی آنها شده است.
  • با توجه به اینکه در کمپ ها خانوارها فاقد سرویس بهداشتی هستند و از سرویس عمومی استفاده می کنند، طی کردن فاصله صد تا چند صد متری برای سالمندان که اغلب بیشتر از سایر اقشار نیاز دارند، و ماندن در صف از یک طرف و نیاز آنها در زمان شب به مشقت آنها افزوده است.
  • فقدان شیر آب در نزدیک چادر و کانکس ها به وخامت اوضاع بهداشتی سالمندان افزوده است، بعضی از سالمندان می گفتند که چهل روز تا دو ماه همان لباس ها را بر تن داشتند.
  • فقدان حمام نیز موجب شده است که اغلب سالمندان بیشتر از یک ماه یک بار استحمام کنند.
  • در مواردی مشاهده گردید که پسر یا عروس سالمندان کانکس سالمندان را فروخته بودند و باز آنها را بیرون یا در یک چادر قرار داده بودند تا مجددا از طرف خیرین به آنها کانکس بدهند، که به دلیل موازی کاری و فقدان یک بانک اطلاعاتی جامع، خیرین نیز نمی توانستند تشخیص دهند که طرف از قیل دریافت کرده بود یا خیر، و مجددا به این افراد اعطاء می کردند.
  • در تحقیقات میدانی ما وضعیت سالمندان در روستاها از خیلی جهات مطلوب گزارش شده است، اما آنها نیز از لحاظ دارو و دسترسی به پزشک و بیمارستان شرایط دشواری داشنه اند.

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا