پایگاه خبری مددکارنیوز به زودی شروع به کار خواهد کرد.

بررسی پژوهشی خدمات رفاه اجتماعیِ محلّی در کشور سوئیس

خدمات رفاه اجتماعیِ محلی در سوئیس

مسکن، اشتغال و مراقبت از کودکان

این گزارش بخشی از بسته کار ۲ از پروژه تحقیقاتی تحت عنوان “نوآوری خدمات رفاهی در سطح محلی به نفع انسجام” (WILCO) است. هدف WILCO بررسی چگونگی تأثیر گذاری سیستم های رفاهی محلی بر نابرابری های اجتماعی و اینکه چگونه آنها به نفع انسجام اجتماعی عمل می کنند از طریق تحقیقات تطبیقی میان ملی، با یک تمرکز ویژه بر روی حلقه گم شده بین نوآوری در سطح محلی و انتقال موفق و پیاده سازی آن در تنظیمات دیگر می باشد. کنسرسیوم WILCO ده کشور اروپایی را پوشش می دهد و توسط کمیسیون اروپایی (FP7، علوم اجتماعی- اقتصادی و انسانی) تامین می شود.

  1. ساختار و توسعه خدمات اجتماعی دولتی

خدمات اجتماعی سوئیس دارای یک جهت گیری قطعی قوی در سیستم تامین اجتماعی خود است، در حالی که دسترسی به اکثر سیاست های اجتماعی خاص براساس تست ابزار است. علاوه بر این، سازمان خدمات اجتماعی سوئیس بر اساس یک شبکه بزرگ از سازمان های ایالتی و غیر انتفاعی خصوصی در سطوح مختلف منطقه ای (محلی، منطقه ای و یا استانی و فدرال) کنترل می شود. با توجه به بنیانگذاران لیبرال و کاتولیک کنفدراسیون مدرن سوئیس، یکی از ویژگی های بسیار مهم subsidiarity است یعنی تشویق پیش قدم شدن در جوامع مدنی به طور گسترده تری بیشتر از موارد ایالتی است. به طور کلی، هنگام بروز یک مشکل در عرصه عمومی، سازمان های غیر انتفاعی در جامعه مدنی برنامه هایی را پیشنهاد می دهند و هنگامی که آن را اجرا می کنند بودجه عمومی دریافت می نمایند. با توجه به اصل subsidiarity، بودجه اولیه به طور کلی از دولت محلی تامین می شود و زمانی که کارکرد برنامه یا پروژه ثابت شد، ممکن است در سطوح استانی و یا یارانه فدرالی گسترش یافته و تامین مالی شود.

در سازمان های دولتی، سیاست هایی که توسط دولت مدیریت نمی شود، توسط سطوح تابعه (کانتون ها و شهرستانها) اداره می شود که ممکن است با یک روند کاملا مستقل در آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و سیاست های اجتماعی اداره کنند. (باومن و همکاران ۲۰۰۶) استان و شهرستانها به عنوان نماینده استفاده می شوند: در موضوع مسکن و مراقبت از کودکان، به عنوان مثال، بنیادها و انجمنهای خصوصی تا حدی مسئول تولید و مدیریت سیاست های رفاهی هستند. بنابراین مخلوط خدمات اجتماعی سوئیس با یک مشارکت(هم زیستی) بین سازمان های دولتی و سازمان های جامعه مدنی و کمتر برای هدف سود مشخص می شود.

خدمات رفاه اجتماعی دولتی سوئیس اخیراً شاهد یک توسعه در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی بود: دولت سوئیس مزایای اجتماعی را برای مدت زمان طولانی محدود کرد که در کشورهای دیگر آنها تا حد زیادی گسترش داشتند (کاتیان ۲۰۰۶). در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، سوئیس شروع به توسعه سیستم خدمات رفاه اجتماعی کرد در حالی که بسیاری از کشورهای اروپایی تصمیم به قطع هزینه های اجتماعی در این زمان گرفتند. به طور کلی انواع اصلی بیمه اجتماعی در سوئیس بعد از میانگین کشورهای  OECD ایجاد شدند: بیمه حوادث در سال ۱۹۱۸ در کنفدراسیون سوئیس در مقابل ۱۹۰۵ برای متوسط کشورهای OECD، بیمه بیکاری در سال ۱۹۷۸ (قطعی در سال ۱۹۸۲) در برابر ۱۹۲۹، حقوق بازنشستگی در سال ۱۹۴۶ در حالی که سال متوسط کشورهای دیگر ۱۹۱۷ بود (برتوزی ، بونولی  ۲۰۰۳).

رفاه اجتماعی سوئیس با صنعتی شدن در بخش دوم از قرن نوزدهم به دنیا آمد. شرکت کنندگان مختلف از جمله اصلاح طلبان اجتماعی، فعالان طبقه کارگر و بورژوازی به بالا بردن دستور کار اجتماعی در سطح فدرال کمک کرده اند. در سال ۱۸۷۴، بعدی قوانین مربوط به کار کودکان و حفاظت از کارگران را ترویج داده است. در سال ۱۸۹۰، اولین مقاله در بیمه های اجتماعی به کنفدراسیون اجازه پیاده سازی یک صندوق یا سرمایه برای سلامت و حوادث (صندوق تعاونی caisse-maladie et) را داد. اصل subsidiarity قبلا به کار گرفته شده بود چرا که دولت فدرال تاکید کرد که این بیمه اجتماعی بودجه اضطراری موجود (caisses de secours) را محاسبه می کند و وابستگی اجباری نیست.

از سال ۱۹۱۴ تا سال ۱۹۴۵، یکی از ویژگی های اصلی این بود که بسیاری از سازمان های واسطه به جای موضع گرفتن در مقابل دولت شروع به همکاری با دولت کردند. اتحادیه ها مذاکره را به اعتصاب ترجیح می دادند و همچنین، سوسیال دموکرات ها از حزب کمونیست دور افتادند که بعدها به یک نیروی سیاسی حاشیه ای تبدیل شده بود. چیزی که در این زمان به اجرا گذاشته شد مخلوط خدمات رفاهی با شرکت کنندگان مختلف و یک الگوی مقررات رضایت بخش طرفین بود. دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شاهد یک توسعه بودجه دولت درون یک چارچوب کلی مشخص شده بدون نوآوری بود.

به عبارت دیگر، ثروت اقتصادی یارانه عظیم دولت در بیمه درمانی، دانشگاه ها و حقوق بازنشستگی دولتی را فعال کرده است اما هیچ سیستم رفاهی منسجم با پروژه های جهانی قابل توجه و ابزار جدید به منظور بهبود رفاه وجود نداشت. در اواسط دهه ۱۹۷۰، سوئیس شاهد تجدید سیاست های اجتماعی بیشتر از طریق طرح های محبوب برای تدوین آسان در سیستم سیاسی دموکراتیک مستقیم سوئیس بود. طرح هایی از احزاب سیاسی چپ گرا برای نوآوری اجتماعی: طرح هایی همچون چهل ساعت کار در هفته،  حفاظت بهتر از کارگران و تعطیلات بیشتر برای آنها رد شدند اما آنها به پیدایش مسائل مختلف جدید و راه هایی برای بهبود و گسترش رفاه کمک کردند.

متن کامل این مطلب را از اینجا دریافت نمایید.

ترجمه و گردآوری: فاطمه جعفری؛ دانشجوی دکتری مددکاری اجتماعی
انتشاریافته در مجموعه رسانه های تخصصی مددکاری اجتماعی ایرانیان

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا