بی‌خانمانی یک مسئله اجتماعی است | واکاوی اجمالی مسأله بی خانمانی از نگاه یک مددکار اجتماعی

05-3-5بی‌خانمانی یک مسئله اجتماعی است و به طور خاص در کلان شهرها محسوس است، که عناصر و عوامل مختلفی در شکل‌گیری آن موثر هستند. بنظر می‌رسد این پدیده ضمن اینکه خود در ایجاد سایر آسیبهای اجتماعی تأثیر دارد، معلول اثرپذیری از دیگر آسیبهای اجتماعی در هر جامعه نیز هست. بی‌خانمانها از افراد، اقشار مختلفی تشکیل شده‌اند. سالخوردگان، میانسالان، جوانان، نوجوانان، کودکان، مردان، زنان، دوجنسیتیها، افراد تحصیلکرده، افراد کم‌سواد یا بیسواد، افراد سالم به لحاظ جسمانی، افراد دارای بیماریهای خطرناک و لاعلاج، افراد متعلق به دهکهای بالای جامعه، افراد متعلق به دهکهای پایین و یا متوسط جامعه، از جمله اقشار و سنخهای اجتماعی هستند که در میان بی‌خانمانها قابل ملاحظه‌اند. افراد بی‌خانمان ممکن است در خیابانها سرگردان باشند یا به علل برخی بزهکاریهای دیگر که معمولاً توأم با بی‌خانمانی آنهاست مثل دزدی، اعتیاد و غیره در زندانها یا مراکز نگهداری به سر برند. یکی از نیازهای ضروری در دستیابی افراد و خانواده‌ها به رفاه اقتصادی و اجتماعی، دسترسی به سرپناه و مسکن است؛ محلی که فرد و یا خانواده بتواند به واسطه آن بخشی از آرامش و آسایش ذهنی و روحی خود را تأمین نموده و در سایه آن فرصت یابد تا به کارکردهای مطلوب و ارزشمند خود دست یابد. بی‌خانمانی یکی از مسائل و مشکلاتی است که در اکثر جوامع و کشورها فارغ از سطح توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی آنها وجود دارد. در میان محققان تفاوت زیادی در خصوص تعریف مفهوم بی‌خانمانی وجود دارد. تعاریف حداقلی، صرفاً افرادی را در بر می‌گیرند که شبها را در خیابان می‌گذرانند اما تعاریف حداکثری، افراد بسیار دیگری که شرایط مسکن مساعدی ندارند را شامل می‌شوند. بنابراین محققان همواره میان بی خانمانی آشکار یعنی کارتن خوابی یا سکونت در سرپناههای موقت و بی‌خانمی پنهان یعنی کسانی که به طور موقت با بستگان یا دوستان خود زندگی می‌کنند، تفاوت قائلند. یافته‌های پژوهشها نشان می‌دهد سه عامل مهم و اساسی در کارتن خوابی افراد نقش دارند؛ اعتیاد و مصرف مواد مخدر، ناتوانیهای جسمی و روانی، مهاجرت و عدم تطابق با محیط جدید. اعتیاد یکی از ویژگیهای مشخص و بارز بسیاری از کارتن خوابهاست، به طوری که اعتیاد آنقدر با کارتن خوابی عجین است که بر اساس عقاید قالبی موجود، کارتن خوابها، معتادانی هستند که از خانواده و دوستان خود طرد شده و به ناچار در خیابانها پرسه می‌زنند و برای تأمین هزینه مصرف خود به گدایی مشغول می‌شوند. در مورد عامل دوم تقریباً تمامی افرادی که بی‌خانمان به حساب می‌آیند در مقطعی از زندگی خود گسست از شبکه روابط خانوادگی را تجربه کرده‌اند. یکی از این عوامل گسست، مشکلات جسمانی و روانی این افراد است که در نهایت سبب می‌شود آنها به سبب عدم توانایی کار و کسب درآمد، از سوی سایر اعضاء طرد یا به خواسته خود مجبور به ترک خانه شوند. در این مورد نیز محرومیتهای اجتماعی و فقر مالی عامل بسیار تعیین کننده ای در ورود فرد به مسیر بی‌خانمانی میباشند. در مورد عامل سوم نیز گرچه برخی از کارتن خوابها متولد همان شهر هستند، اما تعداد قابل توجهی از بی‌خانمانها، مهاجران از سایر شهرها می‌باشند، که به دلایل مختلف از جمله بیکاری مهاجرت کرده‌ا‌ند. پیامدها و تبعات بی‌خانمانی فرد، خانواده‌ها و جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد؛ که قطعاً این تأثیرات منفی خواهند بود. تأثیر بر بهداشت روانی شهروندان، جیب بری، سرقت، جذب شدن در باندها و گروه‌های خلاف، تکدیی گری، سوء تغذیه، شیوع انواع بیماریها مثل ایدز و هپاتیت، الکلیسم، سوءاستفاده‌های جنسی، قرار گرفتن در معرض انواع خشونت، نرخ خودکشی بالا در بین این افراد، نرخ مرگ و میر بالا ازجمله پیامدها و تبعات بی‌خانمانی می‌باشند. برای خدمات رسانی و مدیریت بی خانمانها، مدیریت شهری باید به طور مستقیم مداخله کند و زمینه مشارکت و مداخله سازمان های مردم نهاد و خیرین را هم فراهم سازد. سیاست احداث گرم خانه، سیاست قابل تحسینی است که نیاز به بازنگری دارد؛ نیاز است علاوه بر جمع آوری و ساماندهی کارتن خوابها و تمیز نمودن سیمای شهر از پدیده کارتن خوابی برای بازتوانی افراد کارتن خواب و توانمند نمودن آنان برای ایفای نقشهای فردی، خانوادگی و اجتماعی آنها نیز تلاش نمود. و از طرفی با توجه به گسترش مصرف روز افزون مواد مخدر بین جوانان از یک طرف و کاهش حمایت های اجتماعی و بُعد خانوار از طرفی دیگر باید به فکر تدوین و اجرای برنامه ها و سیاست های کارآمد و تخصصی برای پیشگیری از گسترش این مسئله اجتماعی در آینده نزدیک در کلان شهرها بود.

پروانه خفتان | کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی، مدرس علمی کاربردی کرمانشاه
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران

‫2 دیدگاه ها

  1. ابتدا ضروری است از مطلبی که سرکار خانم خفتان در خصوص بی خانمانی نوشتند کمال تشکر را داشته باشم. به نظر می رسد در تعریف بی خانمانی و بررسی ابعاد آن تا حدود زیادی توانستنه اند به واکاوی پرداخته و تحلیل خوبی ارایه نمایند. اما به نظر می رسد که طرح مسئله ای که ایشان انجام داده اند با تحلیلی که از عوامل موثر در بروز بی خانمانی ذکر نموده اند تا حدودی متفاوت باشد. به عنوان مثال در حالیکه در ابتدا مدعی هستند که بی خانمانی یک مسئله ی اجتماعی است اما در بررسی عوامل بیشتر به ابعاد فردی موثر در بروز بی خانمانی پرداخته اند. همچنین رفرنسی نیز در خصوص عوامل موثر در بروز بی خانمانی ارایه نداده اند. موضوع بعدی این است که بی خانمانی یک پدیده ی چند بعدی و حاصل عوامل ساختاری نظیر( گسترش شکاف طبقاتی بین اغنیا و فقرا، بیکاری و تورم، رفاه اجتماعی، ضعف آموزش، بهداشت و …)، عوامل خانوادگی و عوامل فردی( مانند کمبود مهارت های زندگی و اجتماعی، اعتیاد، انتخاب فردی و …) می باشد. حتی به نظر می رسد نقش عوامل ساختاری و اجتماعی بیشتر از عوامل سطوح میانی و خرد است. موضوع دیگر این است که ما نیاز داریم که تصویر روشنی از افراد بی خانمان ارایه دهیم. افراد بی خانمانی انسان های شریفی هستند که همانند سایر آسیب دیدگان اجتماعی قربانی شرایط خانوادگی و اجتماعی بوده اند. هر چند منکر نقش و انتخاب فردی نیستم. لذا به کار بردن اصطلاحاتی نظیر جمع آوری و تمیز کردن سیمای شهر شایسته ی این افراد نیست. هر چند نویسنده ی محترم تلاش کرده اند تا پیشنهاداتی به منظور بهبود شرایط این افراد ارایه نمایند. با سپاس فراوان

دکمه بازگشت به بالا