روایت یک مددکار اجتماعی پیرامون «خشونت خانگی علیه زنان» در کُردستان؛ روایت شماره (۵)

«در پوشش و آرایش محدودیتی نداشتیم. پدرم می­گفت هر طور که دوست دارید، بپوشید و آرایش کنید. هر وقت می­خواستیم جایی بریم پدرم می­گفت: حتما به خودتون برسید و آرایش کنید. ما هم دوست داشتیم و اونطور که دلمون می­خواست آرایش می­کردیم. همه دغدغه­ مون شده بود ظاهر و نوع آرایشمون. الان که فکر می­کنم می­بینم خانواده ­ام ظلم بزرگی در حقمون کردن. کلاس پنجم ابتدایی رو که تموم کردیم گفتن دیگه درس خوندن بسه! به اندازه خودتون سواد دارید و می­تونید بخونید و بنویسید. حالا وقتشه که خونه­ داری یاد بگیرید. هر چی باشه فردا پس فردا می­رید خونه شوهر و باید خونه ­داری و شوهرداری رو بلد باشید. ما هم که عقلمون نمی­رسید از همون ۱۲- ۱۳ سالگی تو فکر شوهر کردن بودیم و انگار که هیچ فکر دیگه­ ای در این دنیا نداشتیم جز شوهر کردن و بچه­ آوردن و …! پدرم همیشه برادرام رو تشویق به درس خوندن و دانشگاه رفتن می­کرد و ما رو هم تشویق می­کرد که هر چی بیشتر به خودمون برسیم و یه شوهر خوب برای خودمون دست و پا کنیم. کدبانوی نمونه شدن آرزوی بچگی­ های من بود اما هیچ وقت نه پدرم و نه مادرم هرگز نگفتن که شما هم درس بخونید و دانشگاه برید. ما رو همیشه یک شخصیت وابسته به مردها تربیت کردند و اختیارات ما رو در حد خونه و خونه ­داری پایین نگهداشتن! همیشه فکر می­کردم خانواده ­ام با ما خیلی خوب بودن و ما رو آزاد و رها تربیت کردند اما الان که می­بینم نه تحصیلات چندانی دارم، نه توانایی و مهارت خاصی! تأسف می­خورم که چرا حق درس خوندن رو از ما گرفتن؟! و ما رو اینقدر ناتوان بار آوردن که بزرگترین شادی زندگیمون آرایشگاه رفتن و زیبا شدن و رسیدن به ظاهرمون باشه! حالا که فکر می­کنم می­بینم که ما نه تنها آزاد نبودیم بلکه خیلی اسیر و وابسته هم بودیم ما رو به وجود پدر، برادر و حالا هم شوهر وابسته کردن. خلاصه هر کاری که بخوایم بکنیم میگن بهتر اینه که یه مرد همراهیتون کنه. این وضعیت من رو خیلی آزار میده. حس می­کنم حال درونیم خوب نیست و دیگه آرایش کردن و هر روز خرید رفتن حالم رو خوب نمی­کنه!!!».

جنسیت تأثیر مستقیمی بر افکار و فعالیت افراد دارد و این واقعیت که یک فرد زن است یا مرد، هویت اجتماعی و فرصت­های اجتماعی او را شکل می­دهد. بر اساس کلیشه­ های جنسیتی زنان و مردان در جامعه دارای ویژگی­ها، رفتار و حالات روانی و اجتماعی خاصی هستند که بر حسب آن نقش­ها و وظایف خاصی از آنان انتظار می­رود که اغلب با یکدیگر متفاوت­ اند. کلیشه­ های جنسیتی در فرآیند یادگیری اجتماعی آموخته می­شوند و به نسل­های دیگر نیز انتقال می­یابند. اگر چه بسیاری از کلیشه­ ها در جریان یادگیری اجتماعی رنگ می­ بازند و تغییر می­­ یابند اما برخی از آن­ها همچنان از طریق خانواده، آموزش، رسانه ­ها و وجدان جمعی بازتولید می­ شوند. کلیشه­ های جنسیتی اغلب تعیین می­کنند که زنان و مردان در میادین کُنش و کُنش متقابل اجتماعی چگونه عمل کنند؟ عمل آنان در فرآیند کُنش گری به چه معنا است؟ و حیطه کُنش گری آنان باید در محدوده کدام حوزه­ های خصوصی و عمومی قرار گیرد؟

بسیاری از کلیشه­ های جنسیتی، جایگاه زنان را در حد پرداختن به «ظاهر جسمانی» به مثابه یک ارزش تقلیل می­دهند و بدن را به مثابه ابژه ­ای بی­صدا و مبتنی بر مسائل زیستی در نظر می­گیرند (اباذری و حمیدی، ۱۳۸۷: ۶). فمینیست سیاه، پاتریشیا هیل کالینز (۱۹۹۰) گفته است: بدن زنانه به هزاران طریق مختلف ابژه قرار می­گیرد که تبلیغات در مورد روش­های زندگی روزمره از مهمترین آن ­هاست. قطعه قطعه کردن مداوم بدن زنانه به سینه­ ها، پاها، نشمین­گاه و کشاله­ های ران، زنان را از شخصیت تُهی کرده و آنان را به قطعاتی از جای کنده شده بدل می­کند. این چندپارگی از جا کننده و جنسی کننده، با هدف ارضاء مردان توسط بدن زنانه صورت می­گیرد. در اینجا زیباترین بدن، آنی است که بیشتر ابژه شده، راه خطا در پیش گرفته و زینت شده است (همان، ۱۴۶). ظاهرنمایی و بدن­گرایی به مثابه یک خصوصیت بیولوژیک، تأمین لذت­های جنسی مردانه، کاربست تکنیک­های آرایشی و پوششی، رشد فرهنگ مصرف­ گرایی و سایر شاخص­های آرایستگی بدن و غفلت از وجوه اجتماعی آن، زیست اجتماعی زنانه را در معرض چالشی سترگ قرار داده و از این منظر تأکید بر کارکرد زیبابخشی بدن نه تنها وجهه زیبایی­ شناختی خود را از دست می­دهد بلکه آسیب­ گونه نیز تلقی می­گردد.

از دیگر کلیشه­ های جنسیتی تأکید بر «نقش همسری و مادری» زنان در مناسبات خانوادگی است. مطالعه ناجی راد (۱۳۸۲) به نقل از ریاحی (۱۳۸۶) نشان داد که دختران به مراتب کمتر از پسران به استقلال، خودکفایی و پیشرفت تشویق می­شوند و مطابق این نظر که نقش دختر در آینده عمدتاً نقش مادری و همسری است، خصوصیاتی چون همکاری با دیگران، حساس بودن به نیازهای دیگران و قبول مسئولیت نسبت به دیگران را در او تقویت می­کنند. صفت­هایی همچون عاطفی، مهربان، مضطرب، وابسته، ترسو، ملایم، احساساتی، نازکدل و منفعل به زنان و صفاتی نظیر فعال، حادثه ­جو، پرخاشگر، خشن، سلطه ­گر، قوی، با انرژی، مستقل و سنگدل به مردان نسبت داده می­شود. این تصورات در بسیاری از فرهنگ­ها وجود دارد و نشان می­دهد که تصورات قالبی در مورد زنان منفی است (ریاحی، ۱۳۸۶: ۱۱۱- ۱۱۲).

اگر چه کلیشه ­های جنسیتی در تمام جوامع وجود دارد اما بی­ تردید عوامل فرهنگی- اجتماعی در شکل­ گیری و بازتولید آن نقش تعیین کننده دارد. کلیشه­ های جنسیتی بر ذهن و معناشناختی تأثیر می­گذارد و رفتارهای جمعی را در مسیری که مورد تأیید کلیشه­ هاست جهت می­دهد. پایداری کلیشه­ های جنسیتی با قدرت اقتصادی و اجتماعی و شرایط فرهنگی ارتباط دارد و با تغییر شرایط اقتصادی و اجتماعی الگوهای جنسیتی نیز تغییر می­ یابند. مطالعه خمسه (۱۳۸۶) نشان داد که قومیت نقش عمده­ای در تعیین کلیشه ­های جنسیتی دارد، به طوری­که ادراک دانشجویان پسر «فارس» و «کُرد» در مقایسه با یکدیگر و نسبت به طرحواره­ های جنسیتی و نقش­های زنانه کاملاً متمایز است و تعریف مشترکی از کلیشه­ های فرهنگی زنانه در میان آنان وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، دانشجویان پسر کُرد دیدگاه­های غیر منعطف­ تری نسبت به زنان و نقش­های زنانه دارند و با نگرش سنتی­ تر نقش­های زنانه را ارزیابی می­کنند.

بدون تردید تأکید صِرف بر خصوصیات جسمانی خاص و صفات روانی- اجتماعی متمایز و ممانعت از رشد زنان و ستاندن تحرک اجتماعی و نگهداشت آنان در جایگاه ارزش­های سنتی و ناپویا، یکی از اشکال خشونت علیه زنان تلقی می­گردد که در بافت فرهنگی مورد مطالعه نیز مشاهده می­گردد. اغلب کلیشه­ های جنسیتی در حال گذار از نگاه سنتی به مُدرن هستند و در کردستان نیز شاهد چنین گذاری هستیم، هر چند در مقایسه با سایر استان­های دیگر، این گذار کندتر و آهسته ­تر طریق می­ پیماید. چه بسا نهادهای جامعه ­پذیری همچون خانواده، مدرسه، گروه همسالان، رسانه­ های جمعی و نیز خلق آثار و نوشتار زنانه در آگاه­ی بخشی به زنان و ادارکی که از بدن­هایشان، نقش ­هایشان، جایگاه­شان و تجربه­ های زیسته­ شان که در جریان زندگی روزمره دارند و با تقویت این پیش­فرض که مسائل زنانه بدیهی و طبیعی نیست و برساختی اجتماعی است؛ نقشی اثرگذار در تغییر اندیشه­ های جنسیتی، کاهش خشونت علیه زنان و ارتقای جایگاه آنان در اجتماع ایفا می­ نماید.

قصد دارم روایت­های دیگری نیز پیرامون «خشونت خانگی علیه زنان» در کُردستان گردآوری نمایم و در نهایت به ارائه تحلیل و راهکار بپردازم.

منابع

  • ایازی، یوسف. حمیدی، نفیسه. (۱۳۸۷). جامعه­شناسی بدن و پاره­ای مناقشات. پژوهش زنان، ۶(۴): ۱۲۷- ۱۶۰.
  • ریاحی، محمد اسماعیل (۱۳۸۶). عوامل اجتماعی مؤثر بر میزان پذیرش کلیشه­های جنسیتی. پژوهش زنان، ۵(۱): ۱۰۹- ۱۳۶.
  • خمسه، اکرم (۱۳۸۶). بررسی نقش عوامل فرهنگی- اجتماعی بر طرحواره­های نقش جنسیتی در دو گروه قومی از دانشجویان در ایران. مطالعه روانشناختی، ۳(۲): ۱۲۹- ۱۴۶.

نویسنده: کبری واعظی؛ کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی
مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا