مددکاری اجتماعی ایران در یک نگاه؛ از فرمانفرماییان تا سازمان نظام

05-3-5اگر نگاهی اجمالی به شروع کار حرفه ی مددکاری اجتماعی به لحاظ ساختاری و کارکردی بیندازیم و آنرا از جنبه های مختلف مخصوصاً از لحاظ هرم قدرت سیاسی مورد بررسی قرار بدهیم، متوجه خواهیم شد با توجه به اینکه حرفه ی مددکاری اجتماعی در ایران ناشناخته بوده و با تأسیس دانشکده خدمات اجتماعی در سال ۱۳۳۷ توسط سرکار خانم ستاره فرمانفرماییان، فارغ التحصیلان این دانشکده با پشتوانه و حمایت همه جانبه ی ایشان و شخصیت کاریزماتیکی که داشتند به فیلدهای مختلف معرفی و مشغول به کار میشدند.

این نکته ضروری است که بیوگرافی خانوادگی خانم فرمانفرماییان که نقش به سزایی در پیشرفت حرفه ی مددکاری اجتماعی داشته بازگو گردد:

ایشان فرزند عبدالحسین میرزا فرمانفرما که از فرزندان و نوادگان شاهزاده های قاجار و دربار قاجار بود و بسیار شخصیت با نفوذ و در منصب های مختلف دولتی در زمان ناصرالدین شاه بوده و یکی از همسران وی دختر چهارم مظفرالدین شاه (فاطمه خانم عزت الدوله) بودند و فرزندان پسر او در پست های مختلف دولتی مشغول بکار بودند و یکی از پسران او بنام فیروز میرزا نصرت الدوله نماینده مجلس در دوره ی پهلوی اول بود. با این توضیح متوجه خواهیم شد که خانم ستاره فرمانفرماییان چگونه از روابطی که با صاحب منصبان، رُجل سیاسی و افراد دربار شاه داشت از آن برای پیشبرد اهدافش که همان جا انداختن حرفه ی مددکاری اجتماعی بود به نحو احسن استفاده نمود و با ساخت دانشکده ی خدمات اجتماعی و با گسترش آن به دوره ی لیسانس و فوق لیسانس در سال ۱۳۴۵ و ایجاد زمینه ی کاری برای فارغ التحصلان و همچنین کارهای مددکاری اجتماعی فردی، گروهی و جامعه ای بسیار در سطح کشور زمینه ی ایجاد شغل را برای فارغ التحصیلان مهیا نمود، از طریق روابط ملوک الطوایفی مسأله را پیش میبرد و نکته ای که وجود دارد و آن هم این است که سرکار خانم فرمانفرما می توانست با روابطی که در میان مقامات داشت و از طریق مجلس قوانین اجرایی و محکمی را برای حرفه مددکاری اجتماعی پایه ریزی نماید تا مددکاران اجتماعی با پشتوانه ی قانون بتوانند مسائل حرفه ای شان را پیش ببرند ولی متأسفانه این حرکت که نقطه عطفی میتوانست باشد انجام نشد و بعد از انقلاب هم که متأسفانه رشته مددکاری دیده نشد و تا مرز تعطیلی دانشکده و حذف رشته هم پیش رفت، ولی با شرایطی که در جامعه در شرایط جنگ و آسیب هایی که زده شد و نیاز پشتوانه ای که بتواند خانواده ی شهدا و بازماندگان جنگ و جنگ زدگانی که کوچ اجباری از مناطق جنگی به شهرهای دیگر داشتند را حمایت نمایند، این مسائل بوجود آمده باعث شد که اجباراً رشته ی مددکاری در دانشگاه های علامه طباطبایی و علوم بهزیستی و بعدها در دانشگاه آزاد اسلامی شروع به دانشجو گرفتن نماید. با گذر زمان و پیشرفت جامعه و حضور آسیبهای نوظهور و ضرورت هر چه بیشتر حضور مددکاران اجتماعی در حوزه های مختلف محتمل شده است و با این ضرورتها توسعه دانشگاه هایی که تحصیلات تکمیلی و دکترا را اجتناب ناپذیر کرده و با توجه به اینکه در سالهای اخیر بالضروره نظام روانشناسی و مشاوره هم به تصویب مجلس شوری اسلامی رسید، مددکاران اجتماعی هم درصدد ایجاد نظام مددکاری اجتماعی بر آمدند و حتی پیش نویس آنرا به مجلس نهم ارائه نمودند که متأسفانه مورد تصویب قرار نگرفت. با توجه به گسترش آسیب های اجتماعی علی الخصوص آسیبهای نوظهور، حرفه ی مددکاری اجتماعی بالضروره میبایستی اقدامات حرفه ای خود را با پشتوانه ای قانونی به انجام برسانند تا به اهداف کلان که همان نظام سلامت اجتماعی است محقق گردد.

ولی به نظر میرسد قبل از اینکه به نظام مددکاری اجتماعی بیاندیشیم ضروری است نگاهی به روابط حرفه ای بین مددکاران اجتماعی داشته باشیم، نگاه حرفه ای مددکاران اجتماعی نگاهی حقوق بشری و شهروندی است و عدم تبعیض در برخورد با انسانهاست که متأسفانه ما به عنوان متولیان امر، این دیدگاه را حتی در بین خودمان نداریم، تبعیض دیدگاه بین دانشکده ای، تبعیض دیدگاه بین رشته ای (خدمات اجتماعی، مددکاری اجتماعی) و متأسفانه بزرگان این رشته به آن دامن میزنند، در صورتی که برای رسیدن به نظام مددکاری اجتماعی اولین مسأله وحدت بین مددکاران اجتماعی است که در پرتو این وحدت برای پیشبرد اهداف که همان نظام مددکاری اجتماعی است باید تلاش کرد. و این مسأله محقق نمی گردد تا اینکه ما بررسی آسیب شناسانه در روابط بین فردی و حرفه ای داشته باشیم که این مهم را میتوان از اصول اصلی حرفه ای مددکاری اجتماعی کمک گرفت، ابتدا از اصل خودشناسی که ما متوجه این امر بشویم که چرا ما به یک وحدت کلامی و نسبی جهت رسیدن به اهدافمان نمی رسیم؟ بعد از خودشناسی، به اصل پذیرش و همچنین اصل فردیت قائل شدن بیشتر بپردازیم و متکی به آن شویم و این روابط و افکار تبعیض آمیز را از خودمان دور کنیم و به یک بازنگری و باز آموزی و یک بازگشت به خویشتن خویش داشته باشیم و با گذشتن از من، بتوانیم ما شویم، به امید آن روز که بعد از این مهم، کار جمعی و وحدت نظر در مورد ایجاد نظام مددکاری اجتماعی تحقق خواهد یافت.

مرتضی شاه محمد | مددکار اجتماعی
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا