مطالعه عوامل روانی – اجتماعی موثر در بیماری های جسمانی

پزشک خوب بیماری را درمان می کند اما پزشک بهتر بیمار را

برای درک بهتر نقش عوامل روانشناختی در بیماری های جسمانی، شما باید اول بفهمید که چگونه عوامل روانی- اجتماعی باعث حفظ سلامتی می شوند. حفظ سلامت ملل یکی از چالش برانگیز ترین دستورات در طول یک دهه گذشته بوده است. این کاملاً روشن است که بیماری های پزشکی مزمن (گرانترین بیماری ها برای درمان) منجر به چالش های اساسی در جهان شده اند. این بیماری ها شامل آرتریت، سرطان، دیابت، ضربه مغزی و بیماری کرونر قلبی است. دیگر شرایط جسمانی کمتر شایع نیز هزینه های زیادی را ایجاد کرده اند از جمله: آسم، ایدز، بیماری های کلیه، بیماری کبد، آسیب نخاعی و بیماری های عصبی که هزینه های مراقبت های پزشکی برای مدیریت چنین شرایطی نجومی است.

اما چگونه فرایند های روانی – اجتماعی با بهینه سازی حفظ و مراقبت از سلامتی مرتبط می شوند؟ در ابتدا مروری به عوامل روانی- اجتماعی که در حفظ سلامت و در مراقبت از سلامت نقش دارند می پردازیم. جنبه های حفظ سلامت شامل ۱٫ محافظت از سلامتی و پیشگیری اولیه از بیماری است ۲٫ پاسخ بیماران به بیماری و تلاش برای پیشگیری ثانویه است. جنبه هایی مراقبت از سلامت شامل ۱٫ استفاده پزشکی و محدود کردن هزینه های مراقبت از سلامت و علاوه بر این ۲٫ درمان موفقیت آمیز و بازتوانی و بهبود از بیماری هاست.

نقش عوامل روانی – اجتماعی در حفظ سلامتی به دو بخش پیشگیری اولیه و پاسخ بیماران به بیماری و پیشگیری ثانویه خلاصه می شود. در این زمینه علاقه زیادی به پیشگیری اولیه جهت پیشگیری از بیماری و مرگ و میر و کاهش هزینه ها وجود دارد. پیشگیری اولیه کم هزینه ای  از قبیل (توقف سیگار کشیدن و ورزش کردن) حتی نسبت به مداخلات ثانویه نیز برترند.

که عوامل روانی – اجتماعی موثر در پیشگیری اولیه شامل رفتارهای خطرناک، رفتار های پیشگیرانه در جهت سلامتی، آسیب پذیری در ایجاد تغییرات در رفتارهای سلامت در ارتباط با استرس و آمادگی برای نشانه های مرتبط با استرس و تغییرات در رفتارهای سلامت می شود

در کل بسیاری از عوامل روانی – اجتماعی  با رفتارهای خطرناک یا سالم برای سلامتی مرتبطند. تصمیم برای جستجوی آزمایشات تشخیصی و گرفتن کمک به دنبال شروع اولین نشانه های بالینی، آمادگی برای استرس های ناشی از تغییرات سلامت جسمانی، هیجانی و فیزیولوژیکی و پیشرفت فرایندهای پاتوفیزیولوژیک و ایجاد بیماری های بالینی همگی تحت تأثیر این فرایند های ذکر شده است. این عوامل روانی اجتماعی اگرچه با همه جنبه های پیشگیری مرتبط نیستند اما در کل اختلالات عاطفی و دیگر اختلالات روانپزشکی (افسردگی و اضطراب)، ارزیابی های شناختی (خودکارامدی، بدبینی و خوش بینی، ادراک کنترل)، راهکار های مقابله ای (رفتارهای فعال، پذیرش و اصلاحات شناختی، اجتناب و انکار)، منابع بیرونی (اجتماعی، معنوی، خانوادگی، اقتصادی) و زمینه زندگی فرد (رخداد های پر استرس، سطح استرس ادراکی و توانایی کارکردی) را شامل می شود.

حفظ نگرش خوش بینانه، پذیرش واقعیت تشخیص، و داشتن منابع اجتماعی یا معنوی در دسترس برای برخورد با یک تشخیص پزشکی جدی مانند HIV و سرطان می تواند بعد از مشخص شدن شرایط پیش بینی نشان از پریشانی کمتر در هفته ها یا ماه بعد باشد.

شایع تریع واکنش های روانشناختی در واکنش به خبر شروع یک بیماری بویژه بیماری های مزمن، اضطراب و افسردگی است. این حالات مانع از توانایی فرد جهت سازش و انطباق با تغییرات سبک زندگی، جستجوی راهکار های زندگی، درگیری در برنامه های بازتوانی، بازگشت به سطح پیش مرضی به لحاظ جسمانی، ذهنی و کارکرد های بین فردی می شود. واکنش های اضطرابی ممکن است ویژگی های شخصیتی پیش مرضی و تاریخچه روانپزشکی فرد را در پاسخ به شروع بیماری تغییر دهد. برای مثال عدم قطعیت درباره خطر برخی رفتار ها (مانند رفتار های جنسی) در ارتباط با نگرانی درباره خطر حمله قلبی موجب تغییر و کاهش انها در فرد می شود. البته برخی ویژگی های روانشناختی افراد (مانند بدبینی، وابستگی و عزت نفس) به عنوان منبع تعیین کننده اضطراب عمل می کنند و این امر در جمعیت های بیماران متفاوت شایع است.

از دیگر پاسخ های هیجانی شایع به تشخیص بیماری های مزمن واکنش های افسردگی است. تخمین زده می شود که ۳۶% از بیماران پزشکی از یک دوره افسردگی اساسی رنج می برند. عاطفه ملال اور و نشانه های مرتبط با انطباق با تغییرات زندگی و رژیم های درمانی که همراه با بیماری های جسمانی است مداخله می کند. در نهایت افسردگی و اضطراب ممکن است با ادراک بیش از حد درد در بسیاری از بیماران پزشکی از جمله بیماران سرطانی مرتبطند. به نظر می رسد توانایی تشخیص اختلالات روانپزشکی یا آشفتگی های خلقی اولیه در فرایند های تشخیص پزشکی یک امر اساسی و مهم در مراقبت های اولیه جامع می باشد. شناسایی به موقع این اشفتگی ها (اوایل بیماری) منجر به مداخلات موثرتر می شود در مقایسه با زمانی که انها در زمانهای بعد شناسایی شوند.

دیگر عامل روانی اجتماعی مهم جهت انطباق با استرس بیماری مزمن، حمایت های اجتماعی است. روابط شخصی پاداش دهنده با انطباق روانی بهتر با شرایطی همچون سرطان و آرتریت مرتبط است. حمایت های اجتماعی از طریق عوامل چندگانه ای انطباق فرد با یک بیماری مزمن را تحت تأثیر قرار می دهند، مثلاً آنها در همچون سپری در برابر استرسند، استفاده از راهکارهای مقابله ای را تسهیل می کنند و تبعیت از رژیم های درمانی را افزایش می دهند.

همچنین مذهب گرایی و معنویت با افسردگی و اضطراب پایین در بیماران پزشکی مرتبط است. در یک تحقیق مشخص شد که استفاده از راهکار های مقابله ای مذهبی با کاهش خلق افسرده و اضطراب در زنان و مردان مبتلا به عفونت HIV همراه بوده است.

در مجموع، مجموعه ای از عوامل روانی – اجتماعی مرتبط با حفظ سلامت (پیشگیری اولیه) و سازگاری با بیماری (پیشگیری ثانویه و ثالثیه) مشخص شد که حول تعدادی قلمرو نهایی از قبیل اختلالات روانپزشکی و حالات خُلقی منفی مثل اضطراب و افسردگی، ارزیابی های شناختی (خود کارامدی، بد بینی|خوشبینی، ادراک کنترل)، راهکار های مقابله ای (راهکار های فعال، پذیرش و چهار چوب بندی شناختی، اجتناب و انکار، سرکوب هیجانی)، منابع (اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و معنوی) و زمینه های زندگی فردی (رخداد های پر استرس و سطح استرس ادراک شده، توانایی های کارکردی) جمع بندی می شوند.

تأثیر این عوامل روانی – اجتماعی بر روی حفظ سلامتی از طریق واسطه گری تغییرات، در تصمیمات بیماران ، جهت درگیری در رفتار های خطرناک، تصمیمات برای جستجوی خدمات سرند کننده تشخیصی، پاسخ های خود یاری بدنبال شروع اشکار نشانه ها یا فرایند های زیستی مرتبط با شروع عفونت ها، سلول های سرطانی، سوخت و ساز یا بیماری های قلبی و عروقی صورت می گیرد.

اثرات این عوامل در سازگاری با بیماری و دوره بیماری نیز از طریق اعمال تغیییرات در بیماران در معرض حالات هیجانی (نشانه های افسردگی و اضطراب)، فیزیولوژیکی (اندوکرین، ایمنی، نظم بخشی کاردیو وسکیولار) و جسمانی (تنش های ماهیچه ای، اختلالات خواب، ادراک درد) ناشی از استرس صورت می گیرد.

اغلب سیستم های مراقبت مدیریت شده، تلاش می کنند تا هزینه قرار دادهای مراقبت های پزشکی را با فراهم کردن افزایش خدمات برای جمعیت های مورد نظر و تعیین ملاک های اساسی برای نیاز های پزشکی، تنظیم قیمت مناسب برای خدمات، تأکید بر نقش مراقبت های اولیه و ارزیابی سلامت عموم از طریق برنامه های تحقیقاتی ملی مدیریت کنند.

تأکید بر این مأموریت، می تواند با استفاده از روش های منظم و معتبر جهت ارزیابی حالات جسمانی و روانی- اجتماعی بیمارانی باشد که از خدمات مراقبت سلامت استفاده می کنند.

در اکثر موقعیت های مراقبت سلامت، میزان و سطح  ارزیابی های سلامت روانی | روانی – اجتماعی در مقایسه با میزان تلاش ها و هزینه هایی که در زمینه ارزیابی های زیستی – پزشکی و تکنولوژی های مربوط به ان انجام می شود بسیار نامناسب می باشد.

بطور خلاصه باید گفت : ویژگی های روانی – اجتماعی همچون حالات روانپزشکی، سبکهای شخصیتی| مقابله ای، موضوعات روانی – اجتماعی (ادراک، منابع، عوامل زمینه ای)، رفتارهای سبک زندگی و سبک ارتباطات بیمار به شکل اضافی یا تعاملی در احتمال جفظ سلامت بهینه سهیم هستند

همچنین در درگیری در رفتارهای خطرناک، تصمیم برای دنبال کردن آزمون های تشخیصی یا کمک های پزشکی بعد از شروع نشانه های بیماری، آسیب پذیری به نشانه های مرتبط با استرس و افزایش تغییرات پاتوفیزیولوژیک زیر بالینی که ممکن است به افزایش خطر رشد بیماری های جسمانی آشکار بالینی منجر شوند، کمک می کنند.

بسیاری از ویژگی های روانی – اجتماعی بیماران با دریافت مراقبت های سلامت بهینه در سطوح  سودمندی پزشکی و موفقیت درمانی و ریکاوری مرتبط است که اینها خود منطبق با کاهش چشمگیر در هزینه های بلند مدت و کوتاه مدت مراقبت سلامت می باشد.

این عوامل روانی – اجتماعی شامل وضعیت های روانپزشکی (همچون اختلالات اضطرابی و افسردگی)، سبک های شخصیتی | مقابله ای، تعدیل کنندگان استرس درون روانی (ارزیابی شناختی) و منابع بیرونی و درونی فرد (حمایت های معنوی و اجتماعی) و پیش آگهی های درمانی مرتبط منطبق با راهکارهای پزشکی و رفتارهای حفظ سلامتی بعد از درمان است.

با استفاده از پرسشنامه سلامت رفتاری میلون MBHI و پرسشنامه پزشکی رفتاری میلون برای بیماران پزشکی MBMD می توان میزان تاثیر عوامل روانی – اجتماعی را برای ارزیابی بیماران دارای اختلالات پزشکی ارزیابی کرد.

نویسنده: زهره مهدوی | مددکار اجتماعی
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا