پیامد های مخرب اجتماعیِ بی وفاییِ زناشویی و آسیب به مهمترین نهاد هر جامعه یعنی خانواده

2-nowruzخانواده در زمره مهمترین سیستم‌های اجتماعی است که‌حفظ و تداوم خانواده از اهمیت زیادی برخوردار است. به اعتقاد گلاسر، زوجها زندگی مشترکشان را با عشق شروع می کنند، ولی مشاهده می‌کنند که صمیمیت اولیه به‌ تدریج رنگ می‌بازد. با گذشت زمان زندگی برخی از زوجین به جدایی کشیده می شود، اما اکثریت به زندگی مشترکشان با آهنگی یکنواخت و ملال آور ادامه می دهند و برای تحمل این زندگی به مشروبات الکلی، پرخوری، استفاده از موادمخدر یا ارتباطات نامشروع روی می آورند. مهم‌ترین انگیزه زن و مرد متأهلی که به سوی روابط نامشروع کشیده می‌شود، تجربه مجدد صمیمیت فردی و جنسی است. چیزی که دیگر آن را در زندگی مشترکشان نمی یابند. بنابراین جذابیت روابط نامشروع بدین دلیل است که هیچ یک از طرفین، عیب جویی، سرزنش و شکوه نمی کنند یا نق نمی زنند. خیانت زناشویی (بی وفایی) موضوعی است که مددکاران اجتماعی به صورت منظم در کارهای بالینیشان با آن مواجه می شوند و می‌تواند تجربه‌ای گیج‌کننده و دردناک برای همه‌ کسانی باشد که با آن‌ درگیرند، افزون بر این، خیانت یکی از دلایل عمده‌ طلاق و از هم پاشیدن ازدواج است. بی وفایی و خیانت به همسر در نگاه اول پدیده ای فردی به نظر می رسد؛ اما با توجه به عواقب ناگوار و پیامدهای سوء آن که نهاد خانواده و تربیت فرزندان و نیز سلامت و امنیت جامعه را دچار اختلال و آشفتگی می‌کند، باید این معضل را از آسیب های اجتماعی پنهان و بسیار جدی به شمار آوریم. نداشتن آمار دقیق در کشور ما به منزله نبود این معضل و مشکل اجتماعی نیست؛ بلکه بی توجهی ما به این آسیب اجتماعی را نشان می‌دهد. درج مطالب زیادی در جراید، آمار تماس ها با صدای مشاور، افزایش آمار مراجعان درگیر با بی وفایی زناشویی به دادگاه های خانواده و مراکز مشاوره، افزایش تعداد فیلم ها و سریال ها با موضوع بی وفایی زناشویی و همچنین پنداشتن بی‌وفایی زناشویی به مثابه یکی از دلایل اصلی طلاق ها و قتل های خانوادگی و ناموسی، مبین این واقعیت تلخ است که این معضل اجتماعی به صورت پنهان در جامعه ما رواج دارد. بی وفایی و روابط خارج از ازدواج (خیانت)، ارتباط با فردی غیراز همسر است. هر نوع پنهان کاری از همسر درباره روابط خارج از ازدواج، نوعی بی وفایی تلقی می‌شود. افراد درک خاصی از معنی خیانت زناشویی دارند؛ برای عده ای داشتن رابطه جنسی خارج از ازدواج، خیانت محسوب می شود و برای عده ای دیگر، داشتن رابطه عاطفی بدون رابطه جنسی. در میان مردان، رابطه جنسی همسرشان در خیانت بسیار مهم تر تلقی می شود و برایشان دردناک است؛ اما در زنان خیانت عاطفی، هم آسیب شدیدی به رابطه زناشویی آن ها وارد می کند و هم برایشان گذشت ناپذیر است. گلاس (۱۹۸۱) سه نوع متفاوت از رابطه خارج از ازدواج را شناسایی کرد. نوع اول درگیری عاطفی بدون مقاربت جنسی؛ نوع دوم داشتن رابطی جنسی بدون درگیری عاطفی؛ نوع سوم ترکیبی از دو نوع قبلی که شامل رابطه جنسی و عاطفی است. نوع سوم، آسیب زننده ترین حالت به ازدواج است. مطالعات زیادی نشان داده‌اند که واکنش فرد نسبت به خیانت همسر، شبیه علائم استرس پس از ضربه همچون علائم شوک، سردرگمی، خشم، افسردگی، آسیب دیدن عزت نفس و کاهش اعتماد به نفس در مسائل شخصی و جنسی‌ می باشد. همچنین نتایج پژوهشها حاکی از آن است که پس از افشاء خیانت همسر، خانواده ها با مسائلی نظیر بحران زناشویی، تضعیف عملکردی در نقش های والدینی، و مشکلات شغلی رو به رو می شوند. از دیگر پیامدهای خیانت همسر می‌توان به مسائلی نظیر ضرب و شتم، قتل همسر و اقدام به خودکشی اشاره کرد. در پژوهشها، مهمترین دلایل اقدام به خیانت را، مشکلات عاطفی، نارضایتی عاطفی و جنسی، داشتن اختلالات و مشکلات روانشناختی، ازدواج‌های اجباری، انتقام گرفتن، هیجان خواهی، علل اقتصادی، کنجکاوی و اعتماد به نفس پایین و خودانگاره منفی نسبت به خود ذکر کرده‌اند. با توجه به پیامد های مخرب اجتماعی بی وفاییِ زناشویی و آسیب به مهمترین نهاد هر جامعه یعنی خانواده، نیاز به نگاه و توجه ویژه و تخصصی در جامعه نسبت به این پدیده داریم.

پروانه خفتان | کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا