اول مهر آغازگر بی­ مهری | مشاهده یک مددکار اجتماعی از بازگشایی مدارس در روز اول مهر

اول مهر آغازگر بی­ مهری

مشاهده یک مددکار اجتماعی از بازگشایی مدارس در روز اول مهر

اول و مهر و تجدید خاطرات کودکی مرا بر آن داشت تا در جشن شور و اشتیاق کودکان در یکی از مدارس پسرانه مقطع ابتدایی شرکت نمایم. شور کودکانه، شوق دیدار دوستان بعد از سه ماه تعطیلی، در آغوش کشیدن­ها، دست دادن­ها و روبوسی­ ها، سربه سر گذاشتن­ها و شادی کردن­های کودکانه آدمی را به وجد می­ آورد. در لابلای این همه شور و هیجان، نکاتی مشاهده گردید که ذکر آن از منظر انتقادی بسیار اهمیت دارد.

مشاهدات انجام گرفته بر اساس تقسیم بندی از جنبه کودکان، والدین و کادر آموزشی صورت گرفته است. ابتدا به نکاتی که در ارتباط با کودکان مشاهده شد پرداخته می­شود:

  • نخستین نکته ­ای که توجهم را جلب کرد کودکانی بودند که همراه با مادربزرگ یا پدربزرگ به مدرسه می­ آمدند. اینان همان فرزندان طلاق بودند که این روزها در مدارس شمارشان از حد خارج شده است و نیازمند توجه و اهتمام بیشتر مسئولان و معلمان در ابعاد مختلف جسمانی، روانی و اجتماعی هستند؛
  • اغلب کودکان با سیمایی آراسته در فضای مدرسه حضور به هم رسانده بودند؛ اما در این میان کودکانی مشاهده می­ شد که با دمپایی، بدون جوراب و آراستگی و به دور از هیاهوی سایرین در گوشه­ ای کز کرده و منتظر آغاز مراسم بودند.
  • در گفتگو با کودکان دریافتم که «هیجانی متناقض» در درون خود حس می­کنند. از سویی شادی مفرط در جمع کودکانه ­شان را مقدس می­ شمارند و در هیاهوی آن سر از پا نمی­ شناسند و از سویی از شروع درس و مشق و فشار درسی از سوی معلمان و کادر آموزشی بسیار نگران و مضطرب هستند؛
  • در میان کودکان عده ­ای به چشم می­ خورند که از همان روزهای نخست مدیریت صف، راهنمایی سایرین و خوش ­آمدگویی را به عهده گرفته­ اند و عده ­ای نیز از هراس تحقیر نشدن و تذکر نشنیدن تنها در اندیشه ایستادن در صف اول و رعایت نظم و تذکرهای معاون هستند.

اما در مشاهدات صورت گرفته از کادر آموزشی موارد بسیار مهمی مشاهده گردید:

  • آنچه بیش از همه توجه مخاطب منتقد را به خود جلب می­ نماید کاربست خشونت معاون مدرسه در صوت، لحن و ادبیات بود که به راستی بسی جای تأسف دارد! معاون که گویا دچار مغلطه­ ای بزرگ گشته است و مدرسه را به عنوان فضایی برای رشد کودکان با بازداشتگاه و یا کانون اصلاح و تربیت اشتباه گرفته است، با خشونت و کلماتی تحقیرآمیز و بعد از سه بار تکرار تحکم ­آمیز عبارت «از جلو نظام» خواهان برقراری نظم از سوی دانش­ آموزان شد؛
  • در اقدام بعدی و با دعوت حاج آقا… زنگ مدرسه به صدا درآمد و سپس یکی از کودکان به تلاوت آیاتی چند از قرآن کریم پرداخت و کودکان بعد از اتمام هر بخش از برنامه، دانش ­آموزان به صورت مکرر صلوات سر می­دادند؛
  • سخنرانی مدیر مدرسه که به ظاهر دوستانه و مهرآمیز می­ نمود اما توأم با تهدید و ارعاب کودکان بود که طی آن انتظاراتی از دانش ­آموزان به شرح زیر بیان شد:
  • برقراری نظم و رعایت قوانین مدرسه؛
  • مسئولیت­ پذیری به عنوان مهمترین خواسته کادر آموزشی؛
  • انتظارات تحصیلی و الگوی دانش ­آموز موفق بودن در تحصیل؛
  • اخطار صریح­ الوجه و شدید به دانش ­آموزان پایه پنجم و ششم که در صورت آزار دانش ­آموزان پایه اول و دوم بدون چشم پوشی مجازات خواهند شد و هیچ نوع بخششی در کار نخواهد بود؛
  • خراب کردن، شکستن و کثیف کردن ابزار آموزشی و هر آنچه متعلق به مدرسه است جرم محسوب شده و و در صورت وقوع، شخص خاطی باید پاسخگو باشد؛ چرا که بودجه آموزش و پرورش بسیار ناچیز است و امکانات آموزشی از طریق کمک­های مردمی فراهم شده است؛
  • نگهداری و مراقبت صحیح از کتاب­های درسی لازم و ضروری است و نشانه شخصیت دانش ­آموز است. در صورتی که دانش­­ آموز کتابی را گم کند یا از دست دهد، مدرسه به هیچ وجه نمی­تواند کتاب جدید در اختیار وی قرار دهد و باید تا پایان سال تحصیلی بدون کتاب باشد؛
  • شروع درس از امروز (روز اول مهر) خواهد بود. همه دانش­ آموزان باید خوب درس بخوانند تا مایه افتخار مدرسه و والدین باشند. دانش ­آموز «تنبل» و «درس نخوان» جایی در مدرسه ندارد!!
  • دانش ­آموزان تنبل در صورت نارضایتی معلم از مدرسه اخراج خواهند شد؛
  • اخطار به والدین که تحت هیچ شرایطی درخواست تغییر کلاس فرزندانشان را نداشته باشند؛
  • بعد از اتمام سخنرانی مدیر مدرسه، معاون با صدای خشونت­بار اسامی دانش ­آموزان را همچون مأموران نظامی قرائت نموده تا همراه با معلم خود وارد کلاس شوند. نکته ­ای که ذکر آن خالی از لطف نیست، پوشش ناشاد و تیره ­گون معلمان زن به ویژه معلمان پایه اول و دوم بود که به راستی حق شادی و دیدن رنگ و منظره شاد را از هر آدمی به ویژه کودکان سلب می­نماید.

اما موارد قابل توجهی که در میان والدین مشاهده گردید به شرح زیر است:

  • متأسفانه وقت­ شناسی در میان ایرانیان از جایگاه چندانی برخوردار نیست و به عنوان ارزش تلقی نمی­گردد. با بازگشایی مدارس وقت ناشناسی بسیاری از والدین مشاهده گردید که با تأخیر خود را به مدرسه رسانده و کودک خود را روانه کلاس درس ساختند؛
  • در مقابل خشونت­های مشاهده شده از سوی کادر آموزشی، واکنش خاصی از والدین مشاهده نشد و چه بسا غرق در بی­خبری از خشونت اعمال شده نسبت به خود و فرزندانشان بودند؛
  • در گفتگو با والدین، خشونت را امری طبیعی یافتم و در صورت عدم خشونت، مدیریت و برقراری نظم در مدرسه غیر ممکن خواهد بود.

تزریق ایدئولوژی به کودکان، تقسیم­ بندی دانش ­آموزان به گروه­هایی از قبیل «زرنگ» و «تنبل»؛ خلاقیت­ کشی و تأکید فزاینده بر انباشت مطالب درسی به ذهن کودکان، برقراری نظم مسلط در فضای آموزشی، عدم آشنایی کارکنان آموزشی با روش­های نوین آموزشی، کمبود امکانات آموزشی و تخصیص بودجه ناچیز آموزش و پرورش، سهل ­انگاری والدین در مراقبت و مدیریت امور فرندان؛ شیوع فزاینده کودکان مطلقه در مدارس، شیوع خشونت به مثابه ابزار مدیریتی و پذیرش آن در فرهنگ مورد مطالعه از سوی والدین و بسیاری موارد دیگر در مدارس به چشم می­خورد و اساس آموزش صحیح را که بر مبنای رهاسازی و رشد خلاقیت و مهارت در کودکان است را زیر سوال برده و صرفا بر انباشت مطالبی غیر مفید که کمترین کارایی را در زندگی فردی و اجتماعی آنان ندارد، تأکید می­ نماید.

جامعه ایرانی زمانی شاهد توسعه در ابعاد مختلف آن خواهد بود که از گذرگاه آموزش صحیح عبور نماید و تا زمانی که این مسیر به درستی پیموده نشود، توسعه و دستیابی به جامعه­ ای سالم و پویا دور از انتظار خواهد بود.

 

کبری واعظی، کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی

گزارش مشاهده در روز بازگشایی مدارس از یکی از مدارس پسرانه مقطع ابتدایی در شهرستان مرزی بانه

۱ مهر ۱۳۹۶

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا