معلوليت، محدوديت نيست
ما بايد درك كنيم كه معلولین نيز بايد زندگیاي مانند ماداشته باشند. درک اين مهم، مسئولیت همه ماست. باید آن را باور کرد. باید در دلها نشاند. باید دیدهها را بر آن گشود. باید فهمید که معلولیت نباید معنايی دگرگونه به زندگی انسانهايی که دچار آن شدهاند بدهد. نباید پذیرفت که معلولیت محرومیت است. اما باید دانست که معلولیت دشوار است. نقص داشتن سخت است و نياز به باور و ياري ما دارد.
معلوليت چيست؟
به نقل از روزنامه قانون، معلول اساسا به شخصي اطلاق میشود که بر اثر نقص ذهني و یا جسمي، به طور مستمر اختلال قابل توجهی در سلامت و کارایی عمومی و یا شئون اجتماعی، اقتصادی و حرفه ای او به وجود آمده باشد، به طوری که این اختلال، از استقلال فردی، اجتماعی و اقتصادی وی كاسته باشد.
اما اين نكته را از ياد نبريد كه معلولین نيز زندگی میخواهند. درست همان سان كه دیگران به آن نيازمندند.
آری حق معلولین است که مثل دیگران زندگی کنند و درک آن مسئولیت دیگران است. اما نه، هنوز حس غربت در میان واژههای « معلولین، دیگران» یعنی( من و تو و…) معنا را سخت، سرد و غم انگیز کرده است، و اينگونه حق مطلب ادا نمیشود.
ما بايد درك كنيم كه معلولین نيز بايد زندگیاي مانند ماداشته باشند. درک اين مهم، مسئولیت همه ماست. باید آن را باور کرد. باید در دلها نشاند. باید دیدهها را بر آن گشود. باید فهمید که معلولیت نباید معنايی دگرگونه به زندگی انسانهايی که دچار آن شدهاند بدهد. نباید پذیرفت که معلولیت محرومیت است. اما باید دانست که معلولیت دشوار است. نقص داشتن سخت است و نياز به باور و ياري ما دارد.
چگونه آنها را ياري كنيم؟
اولين اقدام در راه ياري به آنان ، باور آنهاست. اينكه بپذيريم همانند ما در اجتماع سهم دارند،هم در بهرهگيري از آن و هم در ساختنش.
معلولان باید فرصت یابند تا استعدادهای خلاق هنری و فکری خود را رشد دهند و آن را نه تنها برای منافع خود، بلکه برای غنیسازی جامعه به کار گیرند. لذا باید دسترسی آنان برای مشارکت در فعالیتهای فرهنگی تضمین شود. از جمله این اقدامات، میتوان تهیه وسایل کمک ارتباطی برای ناشنوایان، منابع و مطالب علمی به خط بریل یا نوارهای صوتی برای نابینایان و مطالب خواندنی که با توان و استعداد افراد معلول ذهنی مناسب باشد را نام برد.
كودكاني كه دچار معلوليت هستند را نبايد از جامعه طرد كرد. همواره بايد به آنان در بازيهاي گروهي كودكان نقش داد، تا دچار انزوا نشود. در كنار اين تفكر، والديني كه كودكان سالم دارند بايد به بچههاي خود بياموزند كه با كودكان معلول چون ديگران رفتار كنند.
وقتي اين نگرش در كودكان ما نهادينه شود فرداي جامعه معلولين را ميپذيرد و از استعدادهاي آنان بهره ميگيرد.
فرزندانمان بايد بياموزند که معلولان هرگز نیاز به ترحم ندارند. همنوعان سالم باید همواره بکوشند تا کمبود موجود در معلولان رابه صورت یک جریان طبیعی نشان دهند و کاری نکنند که این کمبود، زندگی معلول را از حالت طبیعی خارج کند و او را به فردی منزوی و جدای از جامعه تبدیل سازد.
باید این حقیقت را بپذیریم که اگر فرد معلول به درون جامعه برمی گردد و به فعالیت میپردازد، حتما توانمندی دارد. پس نباید با ترحم یا تمسخر، هیاهوی زیبای بازگشت به زندگی را در او خاموش کنیم، بلکه باید او را بپذیریم و تشویق کنیم تا نقشش را درستبازي كند و با خواستن کار از آنها، آنان را در حلقه خود نگه داریم.