اعتیاد زنان | کودکان قربانیان اصلی اعتیاد زنان

05-3-5«اعتیاد زنانه شده است» این خبری بود که علی ربیعی در حاشیه بازدید خود از مرکز ترک اعتیاد بهبود گستران همگام (ویژه زنان) به مناسبت روز جهانی مبارزه با موادمخدر در جمع خبرنگاران اعلام کرده و گفت که امروز خط شیوع اعتیاد زنان از ۴‌درصد به ١٠‌درصد نسبت به مردان رسیده است.

به گزارش وبسایت تخصصی مددکاری اجتماعی ۲۰۱۵، روزنامه شهروند در ادامه نوشت: اعتیاد یکی از مخرب‌ترین آسیب‌های اجتماعی است که امروزه کشورها زیادی درگیر آن هستند و کشور ما هم با توجه به موقعیت جغرافیایی و هم‌مرزی با کشورهایی که تولیدکننده و صادرکننده عمده مخدرها محسوب می‌شوند، همواره در معرض آسیب این معضل جهانی بوده است اما آنچه امروز زنگ‌خطر را بلندتر از قبل برای مسئولان به صدا درآورده همان پدیده‌ای‌ است که وزیر کار به آن اشاره کرد، یعنی: «افزایش اعتیاد زنان» زنان جزو نخستین قربانیان بسیاری از آسیب‌ها و انحرافات اجتماعی‌اند و در این میان اعتیاد اگر نه نخستین و عمده‌ترین، بلکه یکی از مهم‌ترین آنان است. تصور اکثر افراد جامعه در مورد اعتیاد این است که موادمخدر و سوء‌مصرف مواد عمدتا پدیده‌ای مردانه است.

به عبارتی اعتقاد بر این است که زن‌ها بسیار کمتر از مردها به اعتیاد روی می‌آورند، به‌خصوص در ایران حتی سیگار کشیدن زنان و دختران، تعجب اطرافیان را برمی‌انگیزد، شاید بدان علت که اعتیاد با نقش آشنای همسر و مادری مهربان و دلسوز در جامعه ایرانی همخوانی ندارد و این ناهمخوانی زن معتاد با الگوی جامعه ایرانی تا جایی پیش رفت و این قضیه به قدری تابو محسوب می‌شد که تا سال‌ها حرفی از زنان معتاد زده نمی‌شد و اعلام می‌شد اگر همچنین پدیده‌ای در میان زنان باشد به اندازه‌ای محدود و انگشت‌شمار است که نیازی به اعلام رسمی و آمارهای سازمانی برای آن نیست. درست مانند قصه زنان کارتن‌خواب در کشور که تا سال‌ها نه‌تنها آماری از آنان اعلام نمی‌شد، بلکه حتی وجود آنان تکذیب هم می‌شد.

اعتیاد زنان علل مختلفی دارد، علت‌هایی که تا قبل از آن بسیاری آنها را فشارها و دلایل خانوادگی و عاطفی بیان می‌کردند اما به نظر می‌رسد امروز علت‌های اعتیاد زنان دیگر محدود به فشارهای عاطفی نیست، همان‌طور که شهیندخت مولاوردی یک ماه پیش درخصوص علت اعتیاد زنان اعلام کرد: «در جمعیت زنان شاهد هستیم که اگر تا چند‌ سال قبل زنان تنها با انگیزه همراهی با همسران یا با فشار یکی از مردان خانواده و با هدف همسوشدن با انگیزه‌های منفعت‌جویانه مردان معتاد درگیر اعتیاد می‌شدند، امروز پژوهش‌ها نشان می‌دهد تنها عامل درگیری زنان در اعتیاد این‌ گونه عوامل نیست و انگیزه‌های دیگری چون کاهش وزن، رهایی از استرس، تفریح و اصرار دوستان جزو عوامل اصلی اعتیاد زنان به شمار می‌آید.». فشار خانوادگی و عاطفی باشد یا همراهی دوستانه و خوش‌گذرانی آنچه مسلم است جمعیت زنان معتاد درحال افزایش است و علاوه بر آن سن مبتلای آنان به اعتیاد هم درحال کاهش است.

مطالعات نشان می‌دهد که ۵٠‌درصد از زنان معتاد در ١۵ تا ١٩سالگی مصرف مواد را آغازکرده‌اند. علی ربیعی هم در تیرماه امسال جمعیت زنان معتاد کشور را نزدیک به ۴٢هزار نفر اعلام کرد و گفت: «درحال حاضر بیش از ٢هزار و ۶٩١ مرکز و تیم درمان برای درمان اعتیاد در سازمان بهزیستی کشور فعال داریم و متاسفانه در این مراکز ۶٠٢‌هزار و ١٢٧نفر نیز تحت پوشش درمان داوطلبانه و نیمه‌اجباری این مراکز قرار دارند. این آمار منهای افرادی است که اصلا مراجعه نمی‌کنند یا تمایلی به این کار ندارند. علاوه بر این یک‌هزار و ١۴٢ مرکز ترک اعتیاد مشابه این مرکز داریم که ٩٣ مرکز آن ویژه زنان است. از این تعداد ۴١ هزارو ۶٨۵ تفر معتاد زن در کشور وجود دارد.»
عوارض اعتیاد زنان
براساس آمار جهانی، اعتیاد در زنان عوارض خطرناک‌تری نسبت‌به مردان ایجاد می‌کند. برای مثال فاصله زمانی نخستین تجربه مصرف مواد تا تزریق در زنان به‌طور متوسط ٢‌سال طول می‌کشد، درحالی‌که این زمان در مردان حدود ٨‌سال است. با این حساب زنان ۶‌سال زودتر از مردان به ورطه وابستگی شدید که درمان آن طبعا سخت‌تر و عوارض جسمی، روانی و اجتماعی آن نیز به مراتب بیشتر است، کشیده می‌شوند. مرگ در اثر مصرف مواد نیز در زنان و دختران سریع‌تر رخ می‌دهد. به‌خصوص مصرف بیش‌ازحد، خودکشی و تصادفات ناشی از آثار مصرف برخی مواد علت اصلی مرگ‌ومیر در زنان معتاد است.
موانع متعدد برای کمک به زنان معتاد
اعتیاد برای چه زنان و چه مردان زیان‌بار است و اثرات جبران‌ناپذیری برای آنان به همراه دارد اما شاید آنچه را که بتوان از آن به‌عنوان خوش‌شانسی مردان معتاد نام برد، این مسأله است که جامعه از سال‌ها قبل پدیده اعتیاد مردان را پذیرفته و درصدد کمک به آنها برآمده است، گواه آن هم کمپ‌های متعدد بازیابی و ترک است که برای مردان راه‌اندازی شده. اما زنان معتاد به اندازه مردان خوش‌اقبال نبودند، به‌طوری که تنها کمپ مخصوص زنان تنها بعد از ۶ ماه تعطیل شد. نهم آذرماه ‌سال گذشته بیش از ٣٨٠ معتاد متجاهر زن که بیشتر آنها معتادان ساکن محله هرندی بودند به دستور استاندار و با موافقت دادستانی تهران به مرکز شفق منتقل شدند تا در یک دوره یک تا سه ماهه سم‌زدایی و بازپروری شوند. این افراد قرار بود پس از پاکی به مرکز بهاران که تحت حمایت شهرداری است، بازگردند تا تحت حمایت‌های بازپروری قرار گیرند. مرکز شفق که یک ماه قبل از این اقدام توسط شهرداری تهران به‌عنوان نخستین مرکز ماده ١۶ زنان کشور افتتاح شده بود اما اردیبهشت ماه به دلیل جنجال‌ها و حاشیه‌هایی که از اتفاقات درون آن به بیرون درز کرد، تعطیل شد. آن‌گونه که رسانه‌ها در آن زمان اعلام کردند از ٣٨٠ زنی که در کمپ شفق بودند تنها ٢٧ نفر به مرکز بهاران منتقل شدند، ١۵٠ نفر به خانواده‌هایشان تحویل داده و باقی دوباره به سطح شهر بازگشتند. داستان شفق و سرنوشت تنها مرکز ترک اعتیاد زنان میان تأیید و تکذیب مسئولان مربوطه در ‌هاله‌ای از ابهام ماند. آن‌گونه که فعالان این حوزه می‌گویند در بسیاری از شهرها حتی یک کمپ ترک اعتیاد برای زنان وجود ندارد و تقریبا هیچ‌کدام از شهرها مرکز ترک اعتیاد زنان باردار و مادر و کودک همراه نیز ندارند.
شاید مهم‌ترین مانع در این بین، باورها و نگرش‌های موجود در جامعه در مورد زنان معتاد باشد. اگرچه افراد جامعه می‌توانند اعتیاد را در مردان یک نوع بیماری فرض کنند اما در مورد زنان معتاد شرایط متفاوت است. متاسفانه اغلب افراد اعتیاد را در زنان یک موضوع غیراخلاقی می‌دانند تا یک بیماری. درواقع نگرش‌های اجتماعی منفی موجود درباره رفتار غیراخلاقی زنان معتاد، مانعی بزرگ در راه درمان اعتیاد در زنان است، چراکه زنان با درونی کردن نگرش موجود در جامعه مبتنی بر این‌که اعتیاد درواقع نوعی تزلزل اصول اخلاقی در آنهاست، از درمان خود اجتناب می‌کنند یا از معرفی خود به‌عنوان معتاد در انظار و مجامع عمومی شرمسار می‌شوند. شهیندخت مولاوردی هم این موضوع را یکی از بزرگترین مشکلات زنان معتاد دانسته و اعلام کرده است: «مسأله طرد زنان آسیب‌دیده از کانون خانواده یکی از موضوعاتی است که می‌باید با فرهنگ‌سازی و انگ‌زدایی و با انجام اقدامات فرهنگی و طولانی‌مدت، فضای اجتماعی را برای تغییر نگاه به این گروه فراهم کرد. امروز در عرصه عمومی جامعه نسبت به تغییر رویکرد جرم‌انگارانه نسبت به اعتیاد مردان اقدامات موثر و خوبی انجام شده است و چه‌بسا اگر این تغییر نگاه در طول سالیان متمادی صورت نمی‌گرفت، امروز هیچ مردی در کمپ‌های ترک اعتیاد حضور نداشت و همدلی و همراهی تمامی اعضای خانواده برای نجات یک مرد معتاد اتفاق نمی‌افتاد. اما در مورد زنان هنوز مهم‌ترین استراتژی خانواده‌ها در جامعه در مقابله با لغزش‌های زنان، استراتژی طرد و دوری‌گزینی از این افراد است. چه‌بسا زنانی که با لغزش‌هایی کم تعداد در زمینه سوء‌مصرف مواد و با انگیزه‌هایی کوتاه‌مدت و ناپایدار، از خانواده طرد شده و لاجرم در دامان آسیب‌هایی بس عمیق‌تر و جبران‌ناپذیر‌تر افتاده‌اند.»
مادران معتاد آتشی به جان خانواده‌ها
کمترین عارضه اجتماعی اعتیاد در زنان متلاشی‌شدن خانواده است.
بی‎تردید اعتیاد مادر موجب می‎شود که دایما به فکر رفع نیازها و وابستگی‎های جسمانی و روانی خود باشد و نتواند وظایف مادری خود را به خوبی انجام دهد. فرزندان این خانواده از ابراز احساسات و عواطف مادری محروم می‌شوند. همچنین به جهت ارتباط مستمر مادر با فرزندان، میزان اثرگذاری او بر افکار، اخلاق و رفتار فرزندان بیش از پدر است، بنابراین تأثیرات منفی اعتیاد مادر بر دختران، مضاعف است. یکی از آرزوهای هر خانواده، داشتن فرزندان سالم و تندرست است، از این‎رو والدین تمام توان خود را برای دسترسی به این مطلوب به کار می‎گیرند. مادر معتاد در دوران بارداری، فرزندش را معتاد و ناقص می‌کند و با دست خود از داشتن فرزند سالم محروم می‎شود و فرزندانی معتاد و بیمار تحویل جامعه می‎دهد. اعتیاد مادر در اغلب موارد نیز موجب اعتیاد و مسمومیت نوزاد می‌شود. در خانواده‎ای که مادر، معتاد است فرزندان براساس ارزش‎ها و هنجارهای موجود در جامعه پرورش نمی‌یابند، زیرا الگوهای مناسب رفتاری ندارند، همچنین روابط عاطفی و روانی مادر با فرزندان، به دلیل اعتیاد آسیب می‌بیند و احتمال آسیب‌های روانی فرزندان خانواده‌ای که مادر آنها معتاد است، بسیار بالاست. در حقیقت اگر در بحث اعتیاد مردان آسیب‌دیده یک فرد از جامعه مورد بحث است، در بحث اعتیاد زنان این آسیب‌دیدگی به چندین نفر کشانده شده و موجب تباهی خانواده‌ها می‌شود. در خصوص اعتیاد زنان و اثرات جبران‌ناپذیر آن همچنین راهکارهای درمان و بهبود این معضل با کارشناسان به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
لزوم فرهنگ‌سازی درخصوص اعتیاد

قرایی‌مقدم / جامعه‌شناس

زندگی یک خانواده به زن وابسته است. مرد از لحاظ تربیتی، آموزشی، پرورشی، اخلاقی و رفتاری؛ نظارت و کنترل چندانی بر خانواده ندارد، چون بیشتر مواقع بیرون از منزل است، البته وقتی پدر سرپرستی خانواده‌ را برعهده دارد، نظارت و کنترل بر فرزندان بیشتر و در نتیجه میزان آسیب اجتماعی کمتر است. تربیت خانواده برعهده زنان است و دوام و بقای خانواده به زن بستگی دارد. زنان نقش اصلی را در تربیت، پرورش، سبک زندگی و چشم‌انداز زندگی فرزندان‌شان دارند. زمانی که مادر دچار آسیب‌های اجتماعی مانند طلاق و اعتیاد باشد، صدمه جبران‌ناپذیری به بنیان خانواده می‌زند و تأثیر منفی بر تربیت فرزندان به‌ویژه دختران می‌گذارد و احتمال گرایش فرزندان به آسیب‌های اجتماعی افزایش می‌یابد. فرهنگ‌سازی و آگاه‌سازی درباره زمینه‌های موثر بر اعتیاد از اهمیت زیادی برخوردار است، علاوه بر آن لازم است زنان معتاد را آموزش دهیم. بیشتر زنان خانه‌دار اوقات فراغت زیادی دارند و رادیو و تلویزیون می‌تواند در زمینه غنی‌سازی اوقات فراغت آنان عملکرد موثری داشته باشد. این درحالی است که برخی زنان با همنشینی دوستان نامناسب به اعتیاد گرایش پیدا می‌کنند.‌ سیگار و قلیان دروازه اعتیاد است و برخی زنان به‌طور دسته‌جمعی قلیان می‌کشند. در این شرایط می‌توانیم قلیان را جمع کنیم و هزینه سیگار را بالا ببریم؛ علاوه بر آن ورود موادمخدر به کشور را بیشتر کنترل کنیم. این در حالی است که اکنون قرص‌های روانگردان مثل آسپیرین در دسترس است و تمام اینها از عوامل ابتلای زنان به اعتیاد محسوب می‌شود.
کودکان قربانیان اصلی اعتیاد زنان

سعید خراط‌ها / آسیب‌شناس

عوامل متعددی باعث گرایش فرد به موادمخدر می‌شود. فقر، بیکاری، آشفتگی‌های اجتماعی و روحی از یک طرف و اساسا فرهنگ اعتیاد در نواحی مختلف هم در این موضوع موثر است. بخش دوم که در مورد زنان مهم محسوب می‌شود، شریک زن‌ها در اعتیاد است به آن معنا که اکثر زنان توسط یک مرد به اعتیاد کشیده می‌شوند و حتی در الگوی مصرف و سوءمصرف هم از آنان تبعیت می‌کنند. سومین رکن اعتیاد زنان که به افزایش عددی جامعه معتادان زن هم اضافه می‌کند، مصرف قرص‌هایی است که برای لاغری خورده می‌شود. آرایشگاه‌های زنانه محلی برای جولان سوداگران مرگ شده است. از طرفی شکل مصرف مواد هم تغییر کرده، مثلا آمفتامین که پایه اساسی ماده مخرب «شیشه» است، به داروها و قرص‌های لاغری اضافه می‌شودکه موج نوی اعتیاد کشور است. مهم‌ترین تفاوت اعتیاد زنان و مردان بحث انتقال اعتیاد به کودکان توسط مادران است که به‌طور مستقیم یعنی دوران بارداری یا غیرمستقیم یعنی دوران رشد کودک صورت می‌گیرد و این موجب ایجاد فرهنگ اعتیاد در خانواده می‌شود. اگر بخواهیم فاکتور مشخصی برای مهار این پدیده عنوان کنیم، بسیار ساده‌لوحانه است اما مهم‌ترین بحث رسیدن جامعه به یک آگاهی جمعی است. دوم عزم و اراده سیاسی برای بستن مرزها و جلوگیری از تولید و انتقال مواد به داخل کشور است. سوم هم موضوع اطلاع‌رسانی به افراد است که دیگر مافیای موادمخدر نتواند به بهانه‌های تقویت حافظه و لاغری و غیره موادمخدر را به فروش رسانند. راهکار چهارم هم تقویت NGOها و سازمان‌های مردم‌نهادی است که در راستای ریشه‌کن کردن اعتیاد تلاش می‌کنند.
زنان معتاد طرد نشوند

عالیه شکربیگی/جامعه‌شناس

امروز اعتیاد به موادمخدر یکی از معضلات اصلی جامعه جهانی است. این آمار در جهان ازجمله ایران رو به افزایش است. اعتیاد در میان انواع نابهنجاری‌هایی که درحال حاضر جامعه ایران را تهدید می‌کند، بیشترین آسیب را می‌رساند. مردان در گذشته در گرو‌ه‌های دوستی مردانه، مواد مصرف می‌کردند ولی اکنون در خانواده این کار را انجام می‌دهند و این اقدام باعث می‌شود همسران در معرض خطر قرار بگیرند. خانواده و اجتماع رابطه دوسویه دارند یعنی ممکن است هم زنان در خانواده به سوی اعتیاد سوق پیداکنند و هم در جامعه و به همین علت درواقع مشکلات و آسیب‌های اجتماعی هم در خانواده و هم در اجتماع افزایش یافته است. یکی از کارکردهای خانواده، رضایت زناشویی است. در صورت فقدان این رضایت ممکن است زن به اعتیاد سوق پیدا کند. فروپاشی خانواده به معنای نبود ارتباط عاطفی بین زن و مرد و وقوع طلاق عاطفی است. ازدواج‌های اجباری نیز موجب می‌شود که دختران به جای محبت نسبت به همسر خود احساس تنفر کنند. در نتیجه جذب گروه‌های منحرف و دچار اعتیاد شود تا به این ترتیب ناراحتی‌های روحی و روانی خود را کاهش دهند و خلأهای جنسی و زناشویی خود را جبران کنند. فقر و رفاه بیش از حد نیز در زمینه اعتیاد مهم است. اعتیاد زنان می‌تواند پیامد فردی داشته باشد. زن معتاد ممکن است دچار مشکلات روحی و روانی و بیماری‌های جسمی ازجمله جنسی شود. علاوه بر آن به افسردگی مبتلا شود و حتی خودکشی کند. از سوی دیگر زن معتاد نمی‌تواند به درستی نقش مادری خود را ایفا کند. در نتیجه خانواده فرو می‌پاشد و نسل معتاد پرورش داده می‌شود. اعتیاد آنان موجب کاهش فرصت ازدواج دختران زنان معتاد می‌شود، چون زنان معتاد از خانواده طرد می‌شوند. رسانه‌ها در این زمینه نقش مهمی می‌توانند ایفا کنند. آنان باید به پیشگیری و درمان توجه کنند. تقویت باورها و ارزش‌های دینی و اخلاقی، ترویج شیوه‌های انتخاب همسر مناسب و جلوگیری از شرکت دختران در مهمانی‌های شبانه و تشویق دوستی آنان با انسان‌های صالح از دیگر راهکارهای پیشگیری از اعتیاد است. انگ ضعف اخلاقی، بدترین انگی است که به یک زن می‌توان زد. این فرد بیمار است نه مجرم. با انگ‌زنی زن معتاد از زندگی ناامید می‌شود، این در حالی است که زن معتاد قطعا نیاز به کسب قدرت مجدد و زنده‌شدن مسئولیت شخصی دارد تا بتواند به پیامدهای مختلف اعتیاد خود آگاه شود و در مسیر بهبودی گام بردارد. با نجات یک زن از دام اعتیاد، خانواده و جامعه نجات می‌یابد. خشونت جسمی و رفتاری علیه زنان معتاد درست نیست و کمک خانواده و جامعه برای نجات او موثر است. بر اساس آمار وزارت ورزش و جوانان ٣٠‌درصد از افراد ١٠ تا ١٩ساله مصرف سیگار را تجربه کرده‌اند. حدود ۴,٣‌درصد زنان ایرانی سیگار می‌کشند. بیشتر آنان تحصیلکرده هستند. ۵‌درصد از دختران دانشجو سیگاری هستند. متاسفانه کشیدن سیگار یک امر عادی شده است. از نظر زنان و دختران سیگاری مصرف این ماده دخانی یعنی امروزی بودن و برابری زن و مرد، غافل از این‌که سیگار مادر همه اعتیادهاست.

ضرورت‌های مراقبت از زنان معتاد

زهره واحدی/ روانشناس خانواده

دلایل بسیاری برای ابتلای افراد به اعتیاد وجود دارد. یکی از آن دلایل استفاده از داروهایی است که بعضا خیلی از افراد به سادگی از آن استفاده می‌کنند، مثلا در زمانی بین خانم‌ها رایج شده بود که استفاده از مخدر باعث لاغری می‌شود که خیلی‌ها فکر می‌کردند فقط تناسب اندام پیدا می‌کنند، بی‌آنکه معتاد شوند یعنی بخشی از مواردی که افراد را به سمت اعتیاد سوق می‌دهد، مربوط به عدم آگاهی است که کمتر در این باب بحث شده یا این‌که این آموزش‌ها به شکلی بوده که برای افراد کسل‌کننده بوده و آنها را مجاب نکرده که با دقت به این آموزش‌ها گوش دهند که مثلا شیشه اعتیادآور است. بخش دیگری از آن به دلیل فشارهای عصبی و روحی است که افراد فکر می‌کنند استفاده از مخدرها آنها را آرام می‌کند و تنش‌هایشان را می‌کاهد. همان‌طور که در بحث اعتیاد به سیگار و الکل هم این باورها وجود دارد و افراد بسیاری با این فکرها اسیر رفتار اعتیادگونه به این مواد شده‌اند. بعضی از افراد هم هستند که حتی به اعتیادآوربودن این مواد آگاهی دارند اما پیش خودشان می‌گویند که من فرق دارم و قوی هستم و هیچ‌وقت مانند سایرین گرفتار اعتیاد نمی‌شوم و به حال و روز آنها نمی‌افتم. بعضی از دختران و زنان هم از طریق خانواده و دوستانشان معتاد می‌شوند.

تبعات اعتیاد در زنان بیشتر از مردان است، به‌ویژه دربحث اعتیاد زنان متأهل این آسیب‌ها بسیار بیشتر و جدی‌تر است. زنان وقتی معتاد باشند، فرزندانشان آسیب‌های جدی و جبران‌ناپذیری می‌بینند که این آسیب‌ها بسیار فراگیر است. اگر درخانواده‌ای پدر معتاد باشد و مادر خانواده سالم، به‌ هرحال این مادر می‌تواند با راهکارهایی فرزندانش را از بسیاری از تبعات اعتیاد پدر دور نگه دارد و با راه‌حل‌های مادرانه خویش مانع از ارتباط فرزندان با اعتیاد پدر شود اما اگر مادر خانواده معتاد باشد، تمام مسائل خانواده را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و مدیریت خانه و خانواده به خطر جدی می‌افتد. اعتیاد زنان در هر جامعه‌ای بیشتر شود، جامعه آسیب‌های بیشتری می‌بیند. برای دختران جوان معتاد هم موانع ادامه تحصیل و پیدا کردن شغل و همسر مناسب پدید می‌آید. درخصوص بحث اعتیاد زنان مشکل عمده دیگری هم وجود دارد و آن هم مراقبت‌های حین ترک مواد و دوران پس از آن است. کمپ‌هایی که زنان را نگهداری می‌کنند- به جز چند مرکز محدود- زنان را به مدت محدود نگهداری می‌کنند و بعد از ترک هم ارتباطشان را فرد قطع می‌کنند. فرد با کمترین فشار عاطفی میل به اعتیاد را دوباره درخود می‌بیند. اعتیاد ضررهای بی‌شماری دارد اما بسیاری آن را به مثابه مسکنی برای آرامش گرفتن می‌بینند، این باعث می‌شود که انگیزه تجربه مجدد در آنها تقویت شود. اعتیاد مانند طلاق می‌ماند؛ وقتی یک‌بار برای فرد اتفاق بیفتد، در دفعات بعدی آسان‌تر انجام می‌شود و خیلی از مسائل منطقی برای عدم اتفاق افتادن آن از بین می‌رود. بنابراین لازم است بعد از ترک هم همچنان روانشناسان و مددکاران به کمک فرد آیند و مراقبت‌های بعد از مرحله ترک هم همچنان انجام گیرد. مقوله اعتیاد بسیار پیچیده و نیازمند کمک سازمان‌ها و افراد مختلف به فردی است که می‌خواهد اعتیاد را کنار بگذارد.

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا