بازگرداندن اعتماد مردم آسان نیست | بازی با افکار عمومی از منظر مصطفی اقلیما؛ پدر علم مددکاری اجتماعی ایران

گزارشگر: مینا حسینی | کسب و کار نیوز:  سه روز پس از سقوط تلخ و دلخراش هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ سری ۸۰۰ اوکراین و جان سپردن تمام سرنشینان آن، ستاد کل نیروهای مسلح اعلام کرد که این هواپیما با شلیک پدافند هوایی کشور ساقط شده است. براساس اعلام ستاد کل این اقدام غیرعمدی بوده است. رئیس‌جمهوری نیز با انتشار بیانیه‌ای از حادثه رخ‌داده به‌شدت ابراز تاسف کرد. او اعلام کرد که شلیک توسط پدافند «سپاه» صورت گرفته است. رئیس‌جمهور تاکید کرد که با مسببان حادثه برخورد می‌شود. این در حالی است دو روز پیش دولت کانادا و چند دولت غربی دیگر بر احتمال سقوط هواپیما به دلیل شلیک پدافند تاکید کرده بودند. اما ایران قویا آن را رد کرد. سازمان هواپیمایی کشور با قاطعیت اعلام کرد چنین چیزی غیرممکن است. علی ربیعی، سخنگوی دولت با انتشار بیانیه‌ای تند کاملا سقوط بر اثر شلیک پدافند را تکذیب کرد. حسام‌الدین آشنا مشاور رئیس‌جمهوری هم برای خبرنگارانی که ماجرا را پیگیری می‌کردند خط و نشان کشید. حالا مشخص شده که همه این واکنش ها اشتباه بوده و حق با طرف مقابل بوده است. هرچند سوالات زیادی در این مورد مطرح است که افکار عمومی را آزار می‌دهد؛ اما اولین واکنش‌ها در این مورد بی‌اعتمادی مردم به مسئولان است که دیگر بازنخواهد گشت. آیا رئیس‌جمهوری که می‌گوید ساعاتی پیش از دلیل واقعی سقوط هواپیما خبردار شده است، واقعاً راست می‌گوید؟ آیا دولت واقعا در این سه روز بی‌اطلاع بوده است؟ در این رابطه محمد فاضلی در مطلبی نوشته که این موضوع از دولت پنهان شده است. فاضلی نوشته است: «هولناک، پنهان نگه داشتن واقعیت از دولت است که اگر پنهان نشده بود رئیس سازمان هواپیمایی و سخنگوی دولت با آن اصرار از نفی سناریوی اصابت موشک نمی‌گفتند.» سوال دوم این است که آیا سازمان هواپیمایی و کارشناسان آن نیز پنهان‌کاری کرده‌اند یا اینکه در بررسی‌های خود متوجه اصل ماجرا نشده‌اند؟ هر دو حالت ترسناک است، اگر پنهان‌کاری کرده باشند چگونه می‌توان به آن نهاد اعتماد کرد و اگر متوجه اصل ماجرا نشده است که دیگر باید فاتحه سیستم کارشناسی آن را خواند. واقعا چرا رئیس سازمان هواپیمایی پیش از بررسی کارشناسی با قدرت همه چیز را تکذیب کرد؟
چرا مقامات دولتی به سرعت و بدون آنکه تحقیقات انجام شود مسئله را برای خود و مردم حل‌شده فرض کردند. چرا افکار عمومی را به بازی گرفتند؟ چرا علی ربیعی و حسام‌الدین آشنا احتمالات مهم ماجرا را نادیده گرفتند؟ افکار عمومی می‌پرسند تاکنون چه اتفاقاتی این‌گونه لاپوشانی شده است؟ چرا نهادهای نظامی مسئول در این روزها سکوت کردند؟

نظر دکتر مصطفی اقلیما؛ رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی و پدر مددکاری ایران در این خصوص:

بحث ما بحث راستگویی است. اولین پایه اسلام راستگویی است و بدترین گناه، دروغگویی. در اسلام در شرایط خاصی تقیه را مطرح می‌کنند؛ یعنی اگر حرفی بزنید که باعث شود مشکلات بعدی به‌وجود بیاید. ولی این تقیه برای هر موردی نیست که ما مجاز به دروغگویی باشیم. ما اعتماد مردم را ظرف ۳۰-۴۰ سال از دست دادیم و یک روزه این اتفاق نیفتاده است. طبق آخرین گزارشی که راجع به اعتماد مردم نسبت به هم، نسبت به دولت و نسبت به اعضای خانواده اعلام شد، بالای ۷۰ درصد مردم اعلام کردند که بی‌اعتماد به‌وجود آمده؛ یعنی یک روز یا دو روز نبوده است. این هم که دولت خود اعلام کرد که موتور هواپیما آتش گرفته و مورد اصابت موشک قرار نگرفته است، هیچ کسی این حرف را قبول نکرد. همه مردم می‌گفتند مسئولان دروغ می‌گویند و هواپیما را خودشان مورد اصابت موشک قرار داده‌اند. چون هیچ کسی اطمینان به حرف هیچ مسئولی نمی‌کند. حتی این بی‌اعتمادی در بین افراد خانواده نسبت به هم نیز وجود دارد زیرا اعضای خانواده نیز نسبت به هم صادق نیستند. در بین سردمداران کشور، کدام رئیس‌جمهوری تاکنون حرفی زده که به آن عمل کرده است؟ کدام نماینده مجلس حرفی زد که آن برنامه را اجرا کند؟ تمام این مسائل باعث شده ما در کشورمان چیزی به نام اعتماد نداشته باشیم و بزرگ‌ترین آسیب اجتماعی یا مادر آسیب‌های اجتماعی عدم اعتماد است. طوری شده که اگر بگوییم ۹۵ درصد حرف‌های ما دروغ است، واقعاً این‌گونه است. اگر روز اول بروز حادثه حقیقت را گفته بودند مردم به این اندازه ناراحت نمی‌شدند. ما این اتفاق را چرا به مردم نگفتیم؟ تا جایی که جمعه‌شب نیز به مردم دروغ می‌گفتند و اعلام می‌کردند سقوط هواپیما به‌دلیل نقص فنی بوده است. اینجا یکی از حرف‌های رهبر انقلاب پررنگ می‌شود. رهبر وقتی رؤسای جمهور برای نخستین بار نزد ایشان می‌روند دو رهنمود دارند که این رهنمودها پایه حکومت‌هاست. اولین رهنمود شایسته‌سالاری است؛ یعنی افرادی را انتخاب کنند که در آن پست و سمت، جایگاه داشته باشند و شایسته آن پست باشد. دوم پاسخگویی در مقابل مردم است. ما در این ۴۰ ساله انقلاب رئیس‌جمهور شایسته نداشتیم و هیچ وزیری در مقابل مردم پاسخگو نبوده است. اگر ما این دو ویژگی را داشتیم در حال حاضر به اینجا نمی‌رسیدیم. جامعه‌ای از هم می‌پاشد که در آن اعتماد نباشد. عدم اعتماد به معنی پاشیدن یک مملکت است. اگر واقعا می‌خواهیم این بی‌اعتمادی را از بین ببریم که جامعه ما رشد کند و افراد به هم اعتماد کنند و جامعه پیشرفت کند ما از الان که دولت شروع کند و درست کار کند ما ۴۰ سال بعد می‌توانیم بگوییم اعتماد مردم در حال برگشتن است. این برگرداندن اعتماد مردم طی یک روز اتفاق نخواهد افتاد. مسائل اجتماعی در بلندمدت به‌وجود می‌آید و در بلندمدت نیز از بین می‌رود. با تمام این موارد امروز به اینجا رسیده‌ایم که همه ناراحت هستند و می‌گویند این مساله چرا از روز اول مطرح نشد؟ چرا باید کشورهای دیگر به ما فشار بیاورند تا مجبور به راستگویی شویم؟ چرا نخست‌وزیر کانادا به خانواده‌های قربانیان تسلیت گفت؛ ولی مسئولان این کار را نکردند؟ چرا هیچ مسئولی برای این قربانیان کاری نکرد؟ چطور برای یک نفر تمام کشور را شلوغ می‌کنیم؛ اما برای این همه قربانی هیچ کسی حرفی نمی‌زند؟ ۶۰ نفری که در کرمان قربانی شدند هیچ کسی چیزی نگفت. این موارد است که مردم را ناراحت می‌کند. حرف‌هایی که مسئولان می‌زنند با عمل یکی نیست. اگر این دو رهنمود رهبر (شایسته‌سالاری و پاسخگویی) در کشور باشد و هر کسی پستی می‌گیرد پاسخگو باشد و اگر پاسخگو نباشد جرم است آن وقت چنین شرایطی در کشور به‌وجود نمی‌آمد؛ اما این رهنمودها شنیده شد ولی مسئولان آن را اجرا نکردند. تمام اینها آبروی ایران را برده است. چرا؟ دروغ‌های مسئولان است که مردم را نسبت به حکومت ما بدبین کرده است. حکومت اسلامی ذاتاً مشکلی ندارد. مشکل مسئولان هستند که دروغی به این بزرگی می‌گویند. متاسفانه یک نفر از مسئولان ما در حد و لیاقت آن پستی که دارند، نیستند. به همین دلیل این مسائل ایجاد می‌شود.

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا