تکدیگری رسمی شکل نگیرد

تکدیگری رسمی شکل نگیرد: محمد زاهدی‌اصل، مددکار اجتماعی و استاد دانشگاه در روزنامه آرمان نوشت: در سال ۱۳۵۷ که انقلاب اسلامی پیروز شد تعداد سازمان‌هایی که در عرصه رفاه اجتماعی فعالیت می‌کردند کم نبودند اما با توجه به طبیعت و موقعیتی که داشتند نمی‌توانستند نیازهای مردم را بعد از انقلاب پاسخ گویند. این سازمان‌ها از یکسو به‌دلیل وابستگی‌هایی که به رژیم گذشته داشتند نمی‌توانستند پاسخگوی نیازهای بعد از انقلاب باشند و از سوی دیگر، ماهیت فعالیت‌های آنها به صورتی بود که امکاناتشان بیشتر در اختیار معترضان قرار می‌گرفت تا نیازمندان واقعی.

تکدیگری رسمی شکل نگیرد

نیازمندان واقعی به دلایلی مانند ناآگاهی از فعالیت‌های این سازمان‌ها یا عدم رغبت نیازمندان به گرفتن کمک از این سازمان‌ها از کمک‌های سازمان‌های رفاهی محروم می‌ماندند. ناتوانی و ناکارامدی سازمان‌های قبل از انقلاب به ایجاد سازمان‌های جدیدی بعد از انقلاب منجر شد. از ادغام حدود ۱۲ عدد از این سازمان‌ها، سازمان بهزیستی شکل گرفت. کمیته امداد امام خمینی (ره) هم از دیگر نهادهایی بود که در این ایام شکل گرفت. نهادها یکی پس از دیگری شکل گرفتند.

این نهادهای جدید متناسب با اهداف انقلاب اسلامی که حمایت از محرومان، فقرزدایی و عدالت اجتماعی بود ایجاد شدند. اینکه آیا این نهادها توانستند به اهداف خود دست یابند جای بحث دارد. آیا این سازمان‌ها توانسته‌اند از تعداد فقرا کم کنند؟ کمک‌هایی که به افراد می‌شود هدفمند بوده است؟ و بسیاری از مسائل دیگر درباره فعالیت این نهادها وجود دارد که احتیاج به بررسی بیشتر دارند. در فعالیت این نهادها هدف مغفول مانده است. فعالیت‌ها به گونه‌ای اجرا می‌شود که نیازمندان به‌جای اینکه به خودشان بیشتر متکی شوند دست نیاز به سوی این سازمان‌ها دراز کرده‌اند. این نهادها فلسفه وجودیشان این بود که در جامعه فقیری وجود نداشته باشد. اماباید تلاش شود تکدی گری رسمی شکل نگیرد. این افراد برای ماهانه‌ای کمتر از ۶۰ یا ۷۰ هزار تومان که مشکلی از زندگیشان حل نمی‌کند، دست به سوی دولت دراز کرده‌اند.

گاهی اوقات آمارهایی منتشر می‌شود مبنی‌بر اینکه توانمندسازی محقق شده است اما آیا تا به حال بررسی شده است که این خدماتی که به افراد نیازمند داده می‌شود باعث وابستگی آنها شده است یا مستقل‌شان کرده است؟ حفظ شأن و منزلت انسان‌ها مهم‌تر از پولی است که به آنها می‌دهیم. برخی از کارهایی که این سازمان‌ها انجام می‌دهند از نظر علمی و حرفه‌ای مورد تایید نیست. برای اینکه بفهمیم کمیته امداد و سازمان‌های مشابه در رسیدن به اهداف خود چقدر موفق بوده‌اند، لازم است تحقیقات لازم صورت گیرد. یکی از مشکلات سازمان‌ها در گزارش دادن از عملکردشان توجه به آمارهاست بدون اینکه، این آمارها تطابق چندانی با واقعیت داشته باشند. احتیاج به برگزاری همایش‌های مختلفی است که به خوبی موفقیت این سازمان‌ها را در رسیدن به اهدافشان مورد بررسی قرار دهند. باید تاثیرات این خدمات سنجیده شود و بعد از آن بازنگری‌های لازم در عملکرد این سازمان‌ها صورت گیرد.

در عین حال می‌توان از تجربیات دیگر کشورها هم در این زمینه استفاده کرد. این سازمان‌ها اگر قصد دستیابی به اهداف خود را که کمک به محرومان و فقرزدایی از جامعه است دارند لازم است نوع فعالیت‌های خود را تغییر دهند. بسترسازی برای اشتغال نیازمندان یا آموزش یک فن به آنها یا دادن ابزار کار به آنها و توانمند کردنشان از جمله راه‌حل‌هایی هستند که می‌توانند نیازمندان جامعه را تامین کنند. با انجام این فعالیت‌ها شأن و منزلت افراد حفظ و در کنار آن توانمند هم می‌شوند. رسیدن به این اهداف باعث می‌شود که خیر دنیا و آخرت هم برای این افراد و هم برای مسئولان تامین شود. نگاه فرهنگی در کمیته امداد به نظر من به معنای این است که به نحوی به افراد کمک شود که عزت‌نفس افراد حفظ شود، آنها احساس سرزندگی کنند و اسرار زندگی‌شان برملا نشود.

با توانمند کردن این افراد کاری کنیم که دست نیاز به سوی کسی دراز نکنند. نگاه فرهنگی یعنی بستر اشتغال را برای این افراد ایجاد کنیم و با توانمندکردن آنها کاری کنیم که دیگر محتاج بنیاد‌ها و سازمان‌های خیریه نباشند. امیدوارم در جامعه به جایی برسیم که دیگر احتیاجی به حضور این سازمان‌ها نداشته باشیم. ما جامعه فقیری نیستیم ولی بعضا برخی سوءمدیریت‌ها باعث شده است فضایی ایجاد شود که برازنده جامعه ما نباشد. در جامعه باید به جایی برسیم که سال به سال از نیازمندی‌ها کاسته شود تا به مرحله‌ای برسیم که دیگر کسی نیازمند نباشد و این سازمان‌ها مجبور به تغییر کاربری شوند و نوع فعالیت‌های خود را در جامعه تغییر دهند.

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا