اهمیت، ضرورت و ابعاد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار

توانمندسازی زنان سرپرست خانوار: با شروع روند مدرنیزاسیون، جامعه از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی تغییر شکل یافت این امر سبب تغییرات گسترده ای در تمام ساختارهای جامعه از جمله، گسترش شهرنشینی، تخصصی شدن مشاغل، افزایش بی رویه مهاجرت، بهبود سلامتی، افزایش امید به زندگی، بالا رفتن تحصیلات،کاهش نرخ باروری، تغییر ساختار خانواده و غیره می شود. با تغییر ساختار خانواده شاهد افزایش نرخ رو به رشد طلاق هستیم که خود متقابلا باعث افزایش نرخ زنان سرپرست خانوار می شود. زنان سرپرست خانوار از جمله اقشار ضعیف و کم توان جامعه هستند که از فرصت های شغلی، مهارتهای فنی و حرفه ای و سطح سواد پایینی برخوردارند و با مشکلات اقتصادی زیادی به دلیل تامین هزینه های زندگی خود و فرزندانشان مواجهه اند که این امر زمینه آسیب پذیری آنان را در جامعه افزایش می دهد. زنان سرپرست خانوار به زنانی اطلاق می شود که بدون حضور منظم یا حمایت مالی یک مرد، سرپرستی خانواده را به عهده دارند و مسئولیت اقتصادی خانواده را خود به تنهایی به دوش می کشند. این تعریف زنان طلاق گرفته، بیوه، زنانی که همسرشان معتاد، از کار افتاده یا بیکارهستند و مجبورند هزینه زندگی را خود تامین کنند و یا زنانی که همسرشان مهاجرت کرده اند،را نیز دربر می گیرد.

توانمندسازی زنان سرپرست خانوار

توانمندی سازی زنان با رفاه و توسعه جوامع ارتباط تنگاتنگی دارد. زنان نیز جزو سرمایه های انسانی جامعه محسوب می شوند شکی نیست که سرمایه انسانی یکی از عوامل مهم در رشد و توسعه اقتصادی هر جامعه ای محسوب می شود. ارتقای زنان در جامعه به عنوان یکی از مهم ترین عوامل شتاب بخشیدن به فرایند توسعه شناخته می شود. بنابراین فراهم کردن شرایط برای ارتقای پایگاه و موقعیت اقتصادی اجتماعی زنان سرپرست خانوار در جامعه، از طریق ایجاد محیطی امکانپذیر است که در آن امکان اجرای سیاستهای اقتصادی اجتماعی برای رشد و توسعه همه جانبه ظرفیتهای بالقوه این گروه از افراد جامعه میسر باشد.
واقعیت آنست که با توجه به ارزشها و هنجارهای اجتماعی فرهنگی، سنت، فقر، بی سوادی و نگرشهای عمومی منفی که نسبت به قضیه «تک سرپرستی زنان» وجود دارد، زمینه برای، انزوا، طرد شدگی از جانب دوستان و فامیل، محرومیت، حاشیه نشینی، اعتماد به نفس پایین، ترس و اضطراب،کمبودهای عاطفی، پیشنهادهای نامطلوب، تقاضای صیغه شدن، تجاوز و سوءاستفاده از زنان در جامعه دو چندان می شود. در چنین شرایطی قابل پیش بینی است در این گروه از زنان مشکلات و اختلالات روانی فزونی خواهد گرفت که این قضیه فرزندان و خانواده آنان را نیز به تبع متاثر از آن خواهد ساخت. بنابراین تغییر نگرشها و ارزشهای غلط نیازمند تلاشی مضاعف و برنامه ریزی شده از جانب مسئولین هم در سطح کلان و هم در سطح خرد می باشد.گرچه تلاشهای زیادی از سوی مسئولین و ارگانهای ذیربط در زمینه رفع مشکلات این گروه از زنان سرپرست خانوار مورد اجرا قرار گرفته است با این وجود هنوز توانمندسازی زنان سرپرست خانوار آنچنان که باید و شاید مورد توجه واقع نشده و این تلاشها تا رسیدن به اوضاع مطلوب فاصله زیادی دارند.

در کنفرانس توانمندسازی زنان در دهه۱۹۹۰ پنج عامل زیر را به عنوان مولفه های توانمندسازی معرفی کردند:

احساس خودارزشمندی؛ حق انتخاب؛حق دستیابی به فرصتها و منابع؛ حق داشتن قدرت و کنترل زندگی خود در خانه و بیرون از خانه؛ و توانایی زنان برای تاثیر گذاشتن بر تغییرات اجتماعی برای ایجاد نظم اقتصادی اجتماعی بیشتر درعرصه ملی و بین المللی. با ترکیب این عناصر می توان توانمندسازی را به عنوان قدرت مالی و تصمیم گیری تعریف کرد. به عبارت دیگر توانمندسازی را می توان به عنوان افزایش دارایی و توانایی افراد یا گروهها برای ساختن انتخاب هدفمند و مفید در اجتماع تعریف کرد.
افزون بر این توانمند سازی زنان باعث شکوفایی قابلیتها و توانایی های زنان می شود و آزادی انتخاب و فعالیت بهتر و موثرتر آنان را در زندگی خود و فرزندانشان میسر می سازد.توانمندسازی همچنین آگاهی زنان را در زمینه های مختلف بالا می برد و زمینه فعالیت موثر زنان را در جامعه ممکن می سازد. با این همه توانمندسازی زنان سرپرست خانوار یک مسئله چندبعدی است که شامل دستیابی به تصمیم گیری در تمام مسائل خانوادگی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می باشد.گرچه در کشورهای در حال توسعه بیشتر بعد اقتصادی آن مورد توجه واقع شده است. بنابراین توانمندسازی شامل چندبعد می باشد از جمله:
توانمندسازی اقتصادی: شامل دستیابی زنان سرپرست خانوار به پس انداز و اعتبارات مالی است که به آنان نقش اقتصادی بیشتری در گرفتن تصمیمات در امور زندگیشان را به آنها واگذار می کند و رفاه خود و خانواده خویش را بیشتر مورد توجه قرار می دهند. بعلاوه دسترسی به امکانات مالی فرصتهای شغلی را برای زنان ارتقا می دهد که در این زمینه دولت از طریق ارگانهای خاصی مبلغی را به عنوان وام خوداشتغالی وخدمات بیمه امکاناتی را در اختیار این گروه قرار می دهد.
توانمندسازی روانی: شامل دستیابی زنان سرپرست خانوار به آموزش هایی به صورت فردی،گروهی و فیلمهای آموزشی است که توسط مددکاران و روانشناسان به آنان عرضه می شود مثل آموزش بالا بردن اعتمادبنفس و اعتماد کردن به دیگران.
توانمندسازی سیاسی و اجتماعی: افزایش فعالیتهای اقتصادی زنان و کنترل بیشتر آنان بر منابع درآمدی باعث بهبود مهارتها ،تحرک و دستیابی بیشتر آنان به شناخت و ایجاد شبکه های اجتماعی می شود چیزی که در حال حاضر در انجمن ها و سمن ها مشاهده می شود. این تغییرات با شکل گیری گروهها تقویت می شود که زمینه ساز ایجاد جنبش های وسیع برای تغییرات سیاسی و اجتماعی در زنان می شود.
در خاتمه باید گفت با توجه به شرایط سختی که زنان سرپرست خانوار و فرزندانشان با آن در جامعه دست و پنجه نرم می کنند با توانمندسازی در ابعاد مختلف می توان زمینه رفع مشکلات و فراهم کردن هرچه بهتر امکانات و تسهیلات را در جامعه برای این قشر از افراد اجتماع امکانپذیر ساخت. با انجام پژوهش و مطالعات دقیق و گسترده توسط متخصصان و پژوهشگران، و تدوین قوانین و سیاستهای مناسب بهتر می توان در جهت بهبود وضع این گروه از اقشار جامعه به توسعه همه جانبه در جهت تعالی و رشد انسانیت گام برداشت.

مریم اکبری
مددکار اجتماعی و جامعه شناس
از سری مقالات و یادداشتهای توانمندسازی زنان سرپرست خانواده

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا