خواب آشفته زنان کارتن خواب

خواب آشفته زنان کارتن خواب: زنان کارتن خواب جوان شده اند، اگر بیشتر به گوشه و کنار شهرمان دقیق شویم می بینیم که نه تنها جوان که نوجوان و گاه کودک هم شده اند؛ عسل می گفت مادربزرگش، کراک و شیشه می‌فروشد. عمویش شیشه، اما عمو پاک پاک است. هیچ چیز نمی‌کشد غیر از سیگار.‌ تا آن موقع، یک تابستان و زمستان در خیابان خوابیده بود.

روزنامه قانون در گزارشی نوشت: سارا، مریم، فاطمه… و هزاران اسم دیگر که در ذهنت می چرخند در هزارتوی مسیر پرپیچ و خمی که از خیابان های شوش، دروازه غار و انبار گندم می گذرد و در گوشه اتوبان با ضجه کودکی بربالین مادر، زندگی را تمام می کند.

خواب آشفته زنان کارتن خواب

زنان کارتن خواب این سال ها به بخش عمده ای از جامعه کارتن خواب های شهر تبدیل شده اند. همایون هاشمی رئیس سازمان بهزیستی ماه گذشته اعلام کرد که پنج درصد کارتن خواب های تهران زن هستند. چیزی حدود ۷۰۰ نفر از حداقل ۱۵ هزار کارتن خوابی که محمدباقر قالیباف شهردار تهران در یکی از مصاحبه های خود به آن اشاره کرد. پیش از آن جهانگیری فرد، معاون خدمات اجتماعی سازمان رفاه و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران گفته بود که در هشت سال گذشته عمده آمار زنان بی‌خانمان و کارتن‌خواب شهر تهران به زنان سالمند تعلق داشته است. او با اشاره به اینکه میانگین سن زنان کارتن‌خواب شهر به ۱۷ و ۱۸ سال کاهش یافته، گفت: شاید به صورت موردی فردی با سن کمتر از ۱۵ سال نیز در شهر تهران کارتن‌خواب شود. بحث جمع‌آوری افراد کارتن‌خواب، غربالگری و ساماندهی آنها مربوط به‌شهرداری است. عده‌ای از کارتن‌خواب‌ها، متکدی و بی‌خانمان هستند. اسکان آنها به‌عهده کمیته امداد امام خمینی(ره) و در غیر این صورت اگر معلول باشند یا از نظر روحی در شرایط مناسبی نباشند، به‌عهده بهزیستی است. پس از رسیدگی کمیته امداد، سازمان فنی و حرفه‌ای و وزارت رفاه، مسئولیت توانمندسازی افراد را به‌عهده دارند. در شرایط بحرانی مثل سرمای زمستان، هلال احمر هم باید فعال شود.یکی از فعالان اجتماعی در حوزه کارتن خواب های شهر می گوید تقریبا هیچ کدام از نهادها و سازمان های رسمی وظیفه خود را در قبال رسیدگی به امور کارتن خواب ها انجام نمی دهند. این در حالی است که فاطمه دانشور عضو شورای شهر تهران می گوید:به غیر از شهرداری هیچ نهادی به طور جدی در این موضوع ورود پیدا نکرده است که عاملی برای رسیدن جامعه زنان کارتن خواب به سه هزار در تهران دارد.

زنان کارتن خواب کوچک و ترس

زنان کارتن خواب جوان شده اند، اگر بیشتر به گوشه و کنار شهرمان دقیق شویم می بینیم که نه تنها جوان که نوجوان و گاه کودک هم شده اند؛ عسل می گفت مادربزرگش، کراک و شیشه می‌فروشد. عمویش شیشه، اما عمو پاک پاک است. هیچ چیز نمی‌کشد غیر از سیگار.‌ تا آن موقع، یک تابستان و زمستان در خیابان خوابیده بود. دوستانی هم داشت؛ کیمیا و علی. فکر می‌کرد مادر و پدر کیمیا و علی را گرفته باشند. خاله گرگه، تخم‌مرغ گندیده، پر یا پوچ، بازی‌هایشان بود و پدر و مادرهایشان، مواد می‌کشیدند. پدرها گاهی می‌رفتند ضایعات هم جمع می‌کردند: آخر با آن سر و وضع که به‌آنها کار نمی‌دادند. جای خواب شان کنار صندلی‌های پارک بود با مادربزرگش که او هم شیشه مصرف می‌کرد و جای علی و کیمیا زیر هشتی در پارک خواجوی کرمانی. مادر عسل خیلی وقت پیش، مرده. می‌گوید مادربزرگ، جوان بود اما حالا پیر شده. عسل تمام دروازه غار را مثل کف دستش می‌شناخت. گاهی هم مادربزرگ را که می‌رفت مواد بفروشد، تعقیب می‌کرد. مادربزرگ، به‌هر کس که مواد می‌خواست، می‌فروخت. کسی به ‌او گفته بود که مادربزرگ، کار بدی می‌کند. جوان‌ها را خراب می‌کند. می‌گوید پس ما از کجا نان درآوریم خاله. عسل حالا یازده سالش شده؛ اگر سنش را آن موقع درست گفته باشد. از هر کسی که آن طرف ها زندگی می کرد پرسیدم اما‌ کسی سراغی از او نداشت. می گویند کودکان خیابان در معرض آسیب های جدی اجتماعی قرار دارند.‌ آن ها خیلی زود بزرگ می شوند و خیلی چیزها را زودتر می فهمند، یادم می آید آن موقع عسل دور از چشم بقیه توی دستشویی پارک سیگار می کشید در حالی که چشم هایش پر از ترس بود.

 

زنی خسته از زندگی

سارا این روزها حالش خوب است؛ این طور به نظر می رسد،چند وقت پیش ازدواج کرد. خبر مراسم عروسی اش تیتر یک هم می توانست بشود؛ ازدواج دو کارتن خواب بهبود یافته. آن موقع جا و مکان نداشت. یعنی داشت. چهارراه شوش خانه اجاره کرده بود اما نتوانست اجاره خانه را بدهد. با صاحبخانه درگیر شده بود و دوباره به خیابان برگشته بود.تا آن موقع ۹ سالی می شد که کارتن خوابی کرده بود. اما در آن ۹ سال، زندان هم افتاده بود. خانه هم اجاره کرده بود. حتی به خاطر خرجی اش مجبور شده بود مواد هم بفروشد.سارا می گفت در خانواده ای به دنیا آمده که پدر و پنج برادرش مصرف کننده بودند. ۹ ساله بوده که پدر به او هرویین تزریق می کرده. همسرش یک مرد مواد فروش بوده. در ۱۵ سالگی پایش به زندان باز شد و ۱۶ سالگی مادر شد، بعد طلاق گرفت و تا ۱۸ سالگی زندان بود. دخترش آن موقع هشت ساله بود و دور از او در شهری دیگر. او در شوش، پارک انبار گندم. می گفت این اواخر به بن بست خورده بود و از مواد زدن هم خسته. نمی دانسته چه باید کند. حالا ۲۵ ساله است. خاطرم هست روزهای اولی که از خیابان آمده بود سنش را پرسیدم؛ بیست و سه سال داشت و من به دروغ گفتم: چه خوب مانده ای و چه قدر چشم های سارا خسته بودند.

اشک و آغاز کارتن خوابی

معاون خدمات اجتماعی سازمان رفاه و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران گفته بود علت اصلی افزایش تعداد کارتن‌خواب‌های زن در شهر تهران اعتیاد است، زن ها زود‌تر از مردها در برابر اعتیاد ضربه می‌خورند و از خانواده‌ طرد می‌شوند از این رو در هر سن و سالی به بی‌خانمانی مبتلا می‌شوند، اما دخترانی که به دلایل مختلف، خانه و محل زندگی خود را ترک می کنند و در اصطلاح به آنها دختران فراری گفته می شود ممکن است در این دسته جای نگیرند.
بار اول توی یک موسسه ترک اعتیاد دیدمش. شب اولی بود که از خانه فرار می کرد. روی پله های بیرون اتاق نشسته بود. حرف هم نمی زد. برای این که به حرف بیاید، خودم را یک دختر فراری جازدم. چشم هایش یک سره اشک بود. سه سال می شد، برادرهایش، هروئین، مصرف می کردند. شاید بیست ساله بود جای زخم های روی دستش نشانم داد می گفت مادرش کتک زد، می گفت دیگر به خانه برنمی گردد.

نگرانی مادرانه یک کودک

آموزش؛ آنچه در مواجهه با آسیب های اجتماعی کمتر به آن توجه می شود. اگر اعتیاد یکی از عوامل اصلی بی خانمانی آدم ها باشد، خانواده ها نمی دانند چطور به کودکان خود آموزش بدهند، چطور اعتیاد را به آنها بشناسانند و آنها را از عوامل آسیب زا دور کنند. کودکی که در محیط های آسیب زا رشد می کند و بزرگ می شود بیش از سایر هم سالانش می تواند در معرض آسیب های اجتماعی قرار بگیرد؛ خانه شان اطرف دروازه غار بود. کارتن خواب ها، مواد، تزریق، فقر و زخم؛ منظره ای که همیشه از راه مدرسه تا خانه همراهش بود و حتی تا خانه هم تعقیبش می کرد. تا پای گاز آشپزخانه؛ تصویر پدر و مادر و دود ی غلیظ که از گلو بیرون می دادند و نهیب پدر که بُخوری نشوی! از هفت سالگی، فهمیده بود پدر و مادرش معتاد هستند. می گفت، اوایل تریاک می خوردند. بعد از آن مصرف هروئین و کم کم کراک و شیشه.در صحبت هایش مدام تاکید می کرد که پدرش را یکی از رفقایش معتاد کرد و او هم مادر را. می گفت این اواخر، وضع شان خیلی بد بوده حالا اما هر دو پاک هستند. فاطمه ۱۴ ساله مثل مادر بود برای مادر و هم پدر؛ می خواست آن قدر به آنها مهربانی کند تا دیگر هیچ وقت سراغ مواد نروند. کم حرف بود و جملاتش خیلی زود به نقطه برخورد می کرد. مثل اینکه چشم هایش همه سختی های آن چند سال را فریاد می زدند؛ چشم های پر از امید و کمی هم نگرانی شاید.

مرگ و دیگر هیچ

یکی از فعالان مدنی می گوید دخترهایی که از شهرستان‌ها به‌تهران می‌آیند؛ در میدان شوش و راه‌آهن به‌پست افرادی می‌خورند که مسیر زندگی شان را تغییر می دهند؛ تغییری که پس از گذشت مدت زمانی از زندگی این دخترها می توان با عنوان آسیب های جدی اجتماعی به نظاره نشست؛ آسیب هایی که همیشه قابل جبران نیست. تصویر آخر زنی است نیمه جان کنار یکی از اتوبان های تهران که روی چمن ها دراز کشیده،‌حالش خوب نیست؛‌ بچه ها که بالای سرش می رسند دارد نفس های آخرش را می کشد. چند نفر عابر دوربین هایشان را بیرون می آورند و عکس می گیرند. بچه بزرگ تر نگران است؛ مثل اینکه درد کشیدن های مادرش را پیش از این هم دیده، مردم که جمع می شوند شروع می کند به گریه کردن. تصویری که اما بعید است از ذهن بیرون برود نوزادی که تازه یاد گرفته روی زمین بنشیند؛ ‌چشم هایش روی چمن حرکت می کند؛ با کنجکاوی پنجه های سفید دستش را باز می کند و چمن ها را مشت می کند بعد دست های را یکباره بالا می برد و با هیجان می خندند؛ او مشغول بازی کودکانه بود؛ نمی دانست که تا لحظاتی دیگر مادرش خواهد مرد.

گروه حقوق و قضا- آرام و بی‌صدا چرخ دستی کوچکش را بر زمین می‌کشد عجله‌ای برای رفتن ندارد. گویی هیچ‌کس منتظر او نیست . با نگاهی سرد و خسته از عابران می‌خواهد چیزی از او بخرند ولی کمتر عابری به او توجه می‌کند و همه بی‌تفاوت از کنارش می‌گذرند. این کار هر روز و هر شب اوست تلاش برای سیر کردن شکم خودش. در چهره‌اش غمی بزرگ پیداست غمی به بزرگی دنیا . گویی سال‌ها پیش دنیای او به پایان رسیده است درست زمانی که آواره خیابان‌ها شده و خیابان، خانه و محل سکونتش شده بود.
با نگاهی به صورت این زن ردپایی از رنجی عمیق را می‌توان مشاهده کرد. لباس‌های کهنه و مندرس و روسری که یادگار سالیان گذشته است نیز از شدت فقر می‌گویند. اما معلوم نیست زنی به سن و‌ سال او به چه علت آواره خیابان‌هاست ؟مریم نام زنی است که هرگز نخواست سرگذشتش را بدانم و هر وقت خواستم از گذشته‌اش بدانم طفره رفت و من ماندم با یک دنیا سوال.

مشکلات و آسیب‌های جدی اجتماعی

این حکایت یکی از صدها زن بی‌خانمان کشورمان است که به گفته همایون هاشمی رئیس سازمان بهزیستی کشور، با وجود اقدامات سازمان بهزیستی در بحث ساماندهی کارتن خواب‌ها چه در بخش زنان و چه مردان، تعداد زنان کارتن‌خواب رو به افزایش است. کارتن‌خوابی زنان را باید معضل جدی برای کشور دانست. زیرا مشکلات و آسیب‌های جدی اجتماعی را به همراه خواهد داشت. در این زمینه «قانون» گفت و‌گویی با بهشید ارفع‌نیا حقوقدان، قاضی‌زاده هاشمی نماینده مجلس شورای اسلامی و اکبر رجبی مسئول مرکز طلوع بی‌نشان‌ها ترتیب داده است که از نظرتان می‌گذرد.

زنان جرات ماندن در خیابان ندارند

بهشید ارفع‌نیا، حقوقدان و استاد دانشگاه در رابطه با زنان کارتن خواب گفت: البته ما پیشتر در مورد مردان کارتن خواب مطالبی خوانده و شنیده‌ا‌یم و به لحاظ آسیب‌پذیر بودن ‌زنان،کمتر با واژه زنان کارتن‌خواب مواجهیم. زیرا زنان جرات در خیابان ماندن ندارند.
این حقوقدان در ادامه با انتقاد از اینکه چرا با وجود اقدامات انجام گرفته توسط سازمان بهزیستی تعداد زنان کارتن خواب روبه افزایش است، توضیح داد: در این زمینه شهرداری و بهزیستی بایدامکانات ویژه‌ای برای این افراد درنظر بگیرند تا این افراد تحت پوشش قرار گیرند و این معضل فراگیر نشود.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: در زمینه ولگردی و تکدی‌گری در قانون اشاراتی شده و مجازاتی نیز برای این افراد تعیین شده است. ولی اشاره‌ای به زنان کارتن خواب نشده است . حال با توجه به افزایش این معضل باید قانون‌گذاران در این مورد تصمیم‌گیری کنند حتی در یک ماده واحده می‌توان به این معضل پرداخت تا این پدیده ریشه کن شود.

سازمان بهزیستی به وظایف خود عمل کند

قاضی‌زاده هاشمی با اشاره به اینکه مسئله کارتن‌خوابی زنان نیازی به قانون‌گذاری ندارد،توضیح داد: حل این معضل در حیطه سازمان‌های ذی ربط و در راس آنها سازمان بهزیستی است و ریاست این سازمان باید در این زمینه پاسخگو باشد. این نماینده مجلس شورای اسلامی ادامه داد: در این زمینه قانون، سازمان بهزیستی را مسئول جمع‌آوری و نگهداری افراد کارتن‌خواب معرفی کرده است. سازمان بهزیستی وظیفه دارد افراد بی‌سرپرست و بد سرپرست را جمع‌آوری و سازمان‌دهی کند. وی با بیان اینکه در این راستا بودجه‌ای نیز برای سازمان بهزیستی تعریف شده است، تصریح کرد: به نظر بنده در این زمینه قانون‌گذاری صرف راه حل این معضل اجتماعی نخواهد بود.

خیابان هیچ امنیتی برای زنان ندارد

«زندگی در خیابان سخت است حال این نوع زندگی برای دختران و زنان که آسیب‌پذیرتر هستند سخت‌تر خواهد بود. برخی از دختران و زنان ایرانی به‌واسطه اعتیاد یا مشکلات دیگر از خانواده جدا شده و در خیابان‌ها زندگی می‌کنند که این موضوع زیبنده کشور اسلامی ایران نیست. خیابانی که هیچ امنیتی برای آنها ندارد. مهم‌ترین نیاز زنان کارتن‌خواب غذای گرم و داشتن سرپناه است. مردم نوع‌دوست نیز برای کمک به این آسیب‌دیدگان اجتماعی، نذری‌های خود را به این افراد اختصاص می‌دهند. موضوعی که این روزها بسیار در شبکه‌های اجتماعی می‌بینیم.»

ورود دختر معتاد به خیابان، مساوی با کارتن‌خوابی

مسئول‌مرکز‌جمعیت‌طلوع‌بی‌نشان‌ها در مورد علت افزایش زنان کارتن خواب در کشور این طور توضیح داد: مسئله اعتیاد دختران، موضوعی است که کمتر از طرف خانواده‌ها پذیرفته‌می‌شود. البته با افزایش آگاهی‌رسانی، این شرایط رنگ و بوی بهتری گرفته‌است اما همچنان برخورد درستی در این جهت انجام نمی‌شود. برای مثال خانواده‌ها دختران معتاد خود را به کمپ‌های اجباری سپرده و وقتی نتیجه‌ای نمی‌گیرند، دخترانشان را یا رها کرده یا آنها را به ستوه می‌آورند. ورود دختر درگیر آسیب اعتیاد به خیابان، مساوی با کارتن‌خوابی است. باید اذعان داشت سبک زندگی برخی از خانواده‌ها و نوع نگاه و قضاوت غلط اجتماع نسبت به فرد آسیب دیده باعث افزایش زنان کارتن خواب شده است.

تجهیز سرای مهر برای بانوان کارتن‌خواب

اکبر رجبی همچنین ادامه داد: درحال‌حاضر جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها با پیگیری‌های مکرر و همکاری رئیس بهزیستی دکتر هاشمی و شهردار تهران، درصدد بازسازی و مرمت و تجهیز مرکز بانوان کارتن خواب، سرای مهر است. که انشاا… در هفته آتی فاز اول به بهره‌برداری خواهد رسید.

تفسیر درست قوانین موجود

رجبی در پاسخ به این سوال که آیا قوانین و دولت حمایت‌هایی از سازمان‌های مردم نهاد انجام می‌دهند، تصریح کرد: در صورتی که قوانین موجود توسط مراجع ذی‌ربط درست تفسیر شود، بزرگ ترین کمک به سازمان های مردم نهاد است. امروز NGOها در حال رشد هستند، بنابراین با توجه به رشد آسیب‌های اجتماعی، امیدداریم قانون گذاری برای این اقشار با نگاه سابق تفاوت داشته باشد تا بتوانیم نتایج بهتری را برای ایران عزیزمان ببینیم.
وی مهم‌ترین حمایت از این سازمان‌ها را حضور سازمان‌های مردم نهاد برای اصلاح قوانین، شنیدن سخنان مسئولان این سازمان‌ها برای پیگیری و رفع مشکلات، ساختن بستر خدمت به نوعی که کمترین انرژی از این موسسات تلف شود، را بزرگ ترین کمک به سازمان های مردم نهاد دانست.
وی مهم‌ترین مشکلات سازمان‌های مردم نهاد را این‌طور تشریح کرد: اولین مشکل نبود نگاه مشارکتی است. نهادهای دولتی باید از جایگاه شهروندی خود، و نه از دید مسئولان تنها برای رفع این معضلات با موسسات مردم نهاد همکاری کنند. زیرا حل این قبیل معضلات تنها و تنها مشارکت مردمی و برانگیخته شدن حس مسئولیت اجتماعی را می‌طلبد.

بزرگ ترین مشکل سازمان‌های مردم نهاد نبود حمایت‌های قانونی

رجبی در خاتمه تصریح کرد: در شرایط فعلی که هنوز قوانین در رابطه با سازمان‌های مردم‌نهاد جامع وکامل نیست، بزرگ ترین مشکل این سازمان‌ها نبود حمایت‌های قانونی است. اگر حمایت‌های قانونی صورت بپذیرد، NGO ها توسط مردم ایران، که دگرخواه‌ترین مردم دنیا هستند به جلو حرکت‌خواهندکرد.

مشکلات جدی زنان کارتن‌خواب

براساس این گزارش آنچه مهم به‌نظر می‌رسد که زنان کارتن خوابی که بی‌تفاوت از کنارشان می‌گذریم با مشکلات جدیدی دست‌به گریبانند. ما در شهر با پدیده‌ای به نام بچه‌های کارتن خواب مواجهیم. بچه‌های این زنان در خیابان‌ها تهران به دنیا می‌آیند و بزرگ می شوند، اما این کودکان با بچه‌های کار و متکدیانی که هرروزسر چهارراه‌ها مشغول فروختن گل و فال و….. هستند و ما به حضورشان عادت کرده‌ایم تفاوت دارند . زیرا این کودکان کارتن‌خواب در معرض شدید اعتیاد و ایدز قرار دارند.
به نظر می‌رسد با توجه به گستردگی این معضل دولت و مسئولان باید جهت ریشه‌کن‌کردن این مشکل گام‌های جدی بردارند. فراموش نکنیم کارتن خواب کسی است که اجتماع نتوانسته برایش امکان تحصیل، شغل و امکان رشد و بالندگی فراهم کند. پس می‌توان گفت جرمی متوجه کارتن‌خواب نیست اما کارتن‌خواب می‌تواند زمینه‌ساز جرم‌های زیادی باشد. حال در این زمینه تدوین قوانین در جهت کمک به این افراد و حمایت کامل از سازمان‌های مردم‌نهاد که در زمینه کمک به کارتن‌خواب‌ها فعال هستند از مهم‌ترین اقداماتی است که می‌تواند در جهت رفع این مشکل موثر و کارگشا باشد.»

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا