لزوم تقدیر از اشخاص و تشکل های فعال گمنام در زلزله ها | معیارهای تقدیر از کمک رسانان در زلزله ها؛ سخت افزارانه یا نرم افزارانه!؟

لزوم تقدیر از اشخاص و تشکل های فعال گمنام در زلزله ها

معیارهای تقدیر از کمک رسانان در زلزله ها؛ سخت افزارانه یا نرم افزارانه!؟

نویسنده: محمد ایران منش؛ استادیار دانشگاه تهران؛ پژوهشگر و کنشگر مدیریت بحران؛ مشاور اسبق مرکز پژوهش های مجلس

در زلزله ها همواره شاهد بوده ایم که تقدیرهای شایان و مکرر از کمک رسانانی می شود که در توزیع ارزاق، کانکس، ساخت خانه، مرکز فرهنگی، بهداشتی و موارد مشابه فعال بوده اند؛ اما کمتر دیده ایم از  کسانی که جان و مال خودرا برای نجات دیگران سخت بخطر انداخته اند و یا در پشت های و هوهای عرصه زلزله به انجام اموری اساسی مشغولند، تجلیل درخوری صورت گرفته باشد.

در زلزله کرمانشاه، با حماسه های مردمی و فعالیت های غیرمرسوم متعددی از جمله موارد زیر بر می خوریم که معمولاً کمتر مطرح شده و یا مورد تقدیری جدّی قرار نگرفته اند:

– هانیه ۱۳ ساله در روستای تایشه ای که برای نجات خواهر ۳ ساله اش، هدی، خودرا تا مرز قطعی نخاع بخطر می اندازد؛

– لیلا الیاسی، مادری در روستای تپانی که برای نجات جان کودک سه ماهه اش از زیر آوار، جان خودرا فدا می کند؛

مطالب مرتبط

– زن جوانی که در لحظه وقوع زلزله، کودک سه ساله اش را در آغوش می گیرد، و با فشاندن جان، کودکش سالم می ماند؛

– سروان حسن نیرپور از نیروهای پایگاه هوانیروز کرمانشاه حین امداد رسانی به زلزله زدگان در روستای کوییک مجید شهرستان سرپل ذهاب به علت ایست قلبی، جان خودرا از دست می دهد؛

– شریف باجور، انسان پاک باخته ای که خانواده خودرا برای کمک رسانی های طاقت فرسا از ازگله تا سرپل ذهاب، ماه ها رها می کند و بعد برای نشاندن آتش در جنگل های مریوان، در آتش می سوزد؛

– ابوبکر معروفی، راننده‌ای بوکانی که به هنگام حمل کمک‌های مردم بوکان به کرمانشاه بر اثر سانحه تصادف جان می بازد؛

– مرتضی قبادی از  کارکنان بهداری ارتش که در حین امداد و نجات در منطقه زلزله زده کرمانشاه، جان خودرا از دست می دهد؛

– خانم دکتر ستاری پزشکی که در بیمارستان قصرشیرین، بار فرساینده رسیدگی به مصدومان زلزله را بر دوش می کشد؛

– خانم ها فاطمه مراد‌بیگی و سمیرا کرم زاد، دو پرستار بیمارستان اسلام‌آباد غرب که در هنگام وقوع زلزله با فداکاری، جان نوزادان بستری را نجات می دهند؛

– لوک و جولیا، زوج گردشگر سوئیسی که حین بازدید از همدان، با شنیدن خبر زلزله کرمانشاه، سفر گردشگری خود در همدان را نیمه کاره می گذارند و در ستاد داوطلبان هلال‌احمر شهرستان بهار و استان همدان مشغول کمک‌رسانی به مناطق زلزله زده می شوند. خانواده‌شان در سویس نیز بیکار ننشسته و۴ میلیون تومان به حساب زلزله زده‌ها در ایران واریز می کنند.

 

اما در این میان، از اشخاص و اقشاری که به اموری ناملموس و ناآشکار مشغول بوده اند، هیچگاه نام و نشانی نمی یابیم:

  • مردم و بویژه جوانان پاکباخته ای در سراسر منطقه سانحه دیده، که با دانش و اطلاعات مفید محلی خود، به تشکل سازی

های محلی همت گماردند، راه های مناسبی را برای خدمت کمک رسانان غیربومی، فراهم آوردند و از اتلاف منابع بشدت جلوگیری کردند؛

  • هنرمندانی مردمی که با بهره گیری مناسب از هنر پویای خود، مردم را بسوی کمک رسانی ها تهییج و تشویق کردند و یا از آلام روحی سانحه دیدگان کاستند؛
  • خبرنگاران بی ادعایی که سراسر منطقه را در نوردیدند و اخبار درست و مفیدی را مخابره کردند و صدای مردم سانحه دیده را به همگان رساندند؛
  • جوانان دلسوخته و خلاقی که بدور از هرگونه هیاهو، در زلزله کرمانشاه، برای بهبود، ساخت و ترویج نوعی سازه موقت بومی به نام کپر، تلاش کردند؛

و بالاخره چیزی که نه بچشم عوام و نه به دیده اکثریت قریب به اتفاق خواص می آید، فعالیت های پژوهشی در زمینه مدیریت بلایاست.

پس از زلزله کرمانشاه، ایجاد دفتر شعبه انجمن جامعه شناسی و نیز استقرار تیم تحقیقاتی دانشگاه تهران در سرپل ذهاب و یا حضور برخی پژوهشگران اجتماعی در منطقه، رویداد بسیار بجا و فرخنده ای بوده و فصل امیدبخشی را در تحقیقات در حوزه مدیریت بلایا گشوده است.

اما محققانی که پشتوانه های اصلی فکری را برای برنامه ریزی های سنجیده در مدیریت امور فراهم می آورد، نادیده ترین قشر در مدیریت بلایا هستند؛ چه آنان، هیچگاه نه مورد تقدیر قرار می گیرند و نه از آنان حمایت های مالی و معنوی برای ادامه کارشان می شود!

چرا اینگونه است!؟

اولاً تحقیقات، برخلاف اقدامات اجرایی، فعالیتی مدت دارتر است؛ ثانیاً یافته های آن ابتدا بصورت برنامه در می آیند و آنگاه باید اجرا شوند؛ ثالثاً تأثیرات آن بچشم عای عامی و عادی نمی آیند؛ رابعاً و از همه مهم تر، تحقیقات کم ارزش ترین فعالیت در کشورمان بشمار می آید؛ بقول حافظ: تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس!

آنچه می توان نتیجه گرفت اینست که اگر به پژوهش و پژوهشگر بها ندهیم، اگر از پژوهش های جدّی در زمینه مدیریت بلایا حمایت های مادی و معنوی نکنیم، اگر از یافته های تحقیقات در برنامه ریزی ها و اقدامات بخوبی بهره نگیریم، از خطرات زلزله کاسته نخواهد شد و در سرزمین بلاخیز ایران، همچنان با تلفات جانی و ضایعات مادی هنگفتی روبرو خواهیم بود.

از علم سپر کن که بر حوادث     از علم قویتر، سپر نباشد 

 هر کو سپر علم پیش گیرد       از زخم جهانش ضرر نباشد 

 ناصر خسرو

 

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا