مشاوران یا مددکاران اجتماعی؟! پذیرش تفاوتها؛ ارزیابی عملکردها

مددکاران اجتماعی

پیش از انکه انگشت بگذاریم روی حرفه خاصی داستان زیر را گوش کنیم…..

مدتی بود میان من و همسرم مشکلات و اختلافاتی پیش آمده بود کارم شده بود اضافه کاری کارکردن و پولش رو دادن به مشاور هرنیم ساعتی مشاوره پنجاه تومن میدادم همسرم حاضر نبود با من بیاد، حرفهای کم مشاور فقط مسکن شده بود برای من تا اینکه از طریق دوستم وارد کلینیکی شدم که افرادی بنام مددکار امور رو بدست داشتند اولین بار دوستم پیشنهاد داد تا پیش مددکار برم اطلاعی از عملکرد مددکار نداشتم تا اینکه وارد زندگی من شد ،،،،،،،،،،،،،،

این بخشی از یک داستان واقعیست که عملکرد میان مشاور و مددکار توسط یه مراجع به چالش کشیده شده است.

به راستی مشاوران بهترند یا مددکاران؟!

تا آنجاکه میدانیم در رشته روانشناسی بالینی تمرکز عمدتاً بر روی تشخیص اختلالات روانی و درمانی است درحالیکه درمشاوره تمرکز بر زمینه های مختلف راهنمای ومشاوره تحصیلی، ازدواج، شغلی و زناشویی میباشد.
نتیجه میتوان گرفت که تأکید در روانشناسی بالینی و مشاوره بر ساختار روانی انسان است و هدف درمانگر عمدتاً درک سیستم شناختی افراد و تغییر نحوه تفکر احساسات و رفتار آنهاست.
در این دیدگاه اختلالات روانی و عاطفی و رفتاری باید شناخته شود و با اتخاذ سیستم درمانی موثر این اختلالات را رفع کرد.

لیکن در حرفه مددکاری اجتماعی، انسان موجودی اجتماعی تلقی میشود و هر فرد مستقل از دیگران نبوده و بایددر ارتباط بادیگران و در تعامل با محیط اجتماعی خود مورد بررسی قرار گیرد و از منظر مددکاری ریشه مشکلات انسانها نه تنها بخاطر عوامل فردی و خانوادگی است بلکه میتواند بدلیل عوامل اجتماعی و در تعامل بین این افراد و محیط اجتماعی شان باشد.
از این رو هدف مددکاراجتماعی تغییر درحالات روانی مددجو و نیز تغییر در محیط اجتماعی و موقعیت اجتماعی اوست.

حال آنکه مشاوران و روانشناسان بالینی نقشی در توسعه منابع اجتماعی ندارند ولی مددکار نه تنها از منابع اجتماعی به منظور حل مشکل انسان ها استفاده میکند بلکه توسعه منابع اجتماعی را نیز مدنظر دارد.

دکتر موسوی چلک در جلد اول کتاب مددکاری بافرد به بیان روش های کار مددکار به صورت علمی میپردازد که به شرح ذیل میباشد:

۱.مصاحبه با مراجع وجمع اوری اطلاعات از وی
۲.پرسش از مراجع که نیاز مهمش درحال حاضرچیست
۳.شناخت نیاز مراجع توسط مددکار
۴.یادداشت برداری از اظهارات مراجع جهت تحقیق
۵.پرهیز از یادداشت برداری زیاد هنگام مصاحبه
۶.به مراجع اطلاع دهد چند روزی صبر کند تاراه حل مناسب برای مشکلش را پیدا کند در صورت فوری بودن سریع اقدام کند.

حالا آنکه در روانشناسی که مراجع در اتاق مشاوره قرار میگیرد مشاور سعی در درک کنش و واکنش مراجع دارد. حال آنکه مددکار نیز میتواند مشاوره لازم را ارائه دهد اما به طریقی متفاوت تر.

فراموش نکنیم مددکاری به رفع نیاز های مادی، معنوی، شغلی، خانوادگی و کلی تر اجتماعی فرد می اندیشد حال آنکه مشاور در یک حیطه متمرکز به رفع مشکل درمانجو میپردازد.
میزان مداخلات مددکاری وسیع ترین نوعی است که از اتاق مشاوره فراتر رفته و به محیط خانواده، کار، تحصیل و گروه های ارتباطی اجتماعی فرد نفوذ و دخول می کند.

مشاوره اگرچه تغییر و تحول سیستماتیک فردی و درونی را کالبد شکافانه تر انجام میدهد اما محدود است از نفوذ به اجتماع فرد.
با این حال که مشاوره به سمت و سویی تخصصی تر در حیطه درمانی پیش میرود دنیای امروز نیازمند مداخلاتی است که توسط سیستم مدرنیته و جهانی مددکاری در حال تغییر و تحول است.
امید است با شناخت هرچه بیشتر تفاوت ها و شباهت های مابین روانشناسی و مددکاری نقطه ی عطفی باشیم بر مشکلاتی که در زندگی بشر ریشه دوانیده و عجین گشته .

نویسنده: فهیمه اعصامی | مددکار اجتماعی

منبع: پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا