خلاصه یک مقاله دانشگاهیِ درسِ زن در توسعه: موانع توسعه فرهنگی اقتصادی سیاسی زنان

معصومه کمال الدینیمقدمه: متن حاضر، خلاصه ای از یک مقاله ی دانشگاهی مربوط به درس زن در توسعه می باشد که استاد دکتر سیف الهی آن را تدریس می کنند.
در مقاله ی اصلی که در سال ۸۸ نگاشته شده است زنان کشورهای آسیایی و اروپایی و آمریکای لاتین در چند کشور نمونه مانند چین، ژاپن، فیلیپین و استرالیا از نظر شاخص های توسعه اقتصادی و اجتماعی با روش اسنادی و کتابخانه ای و بر اساس بخشی از منابع دست اول و دست دوم جامعه شناسی توسعه و با هدف شناسایی موانع اجتماعی و فرهنگی  مشارکت زنان در توسعه اقتصادی – اجتماعی جوامع از ابتدا و دهه های اخیر نگاشته شد.

 در مقاله فوق، جایگاه کشورها  از نظر شاخص جنسیت در گزارش شکاف جنسیتی  موانع مشارکت زنان در کشور چین، ژاپن، فیلیپین و استرالیا و راهکارهای برون رفت  آن بطور کامل بر اساس کتاب ها، مقالات، نشریات داخلی و نشریات خارجی، مقالات یونیسف و یونسکو و تجربیات مقاله شده  گزارشها و آمارهای مستند آورده شده است، امیدوارم این خلاصه بتواند مفید باشد.

جان استوارت میل اعتقاد داشت که آزاد شدن زنان، آزاد شدن نیمی از کل نیروی عقلانی بشر است و نیز به نیروی عقلانی مردان انگیزه تازه‌ای می بخشد، انگیزه‌ای که محصول رقابت و ضرورت است. ضرورت این که مردان پیش از دست یافتن به شغل و مقامی که خواهان آنند شایستگی خود را ثابت کنند.

زنان در عصر باستان، همراه با مردان به عنوان یک عضو فعال خانواده مطرح بوده اند چرا که وظیفه تقسیم آذوقه و کنترل اقتصاد و معیشتی اشتراکی را در دست داشتند، ضمن اینکه آنها نیز به دلیل بودن وسایل  تولید در خانه و یا نزدیک خانه، از نفوذ داخلی در منزل برخوردار بودند و در اقتصاد خانواده نیز سهم داشتند بطوریکه در صنعت بافندگی کودکان شانه زنی می کردند و زنان نخ ریسی و پدران بافندگی  و حتی حساب کسب و کار در دست زنان بود، «اما ناگهان به دلیل تغییر شیوه تولید و جدایی کار از خانه مرد به بیرون رفت و زنان در انزوای خانه ماندند، هر چند که زنان و کودکان نیز به عنوان کارگران مزرعه یا خدمتکاران کارخانه داران، به کار پرداختند و از آن بدتر فشار مضاعف بر دوش زنان فقیری بود که هم کار خانه می کردند و هم کمک به درامد به شوهر ».

در جهان امروز موانع توسعه زنان رو به کاهش  است گرچه هر کشوری با فرهنگی متفاوت از کشوری دیگر این موانع را بطور متفاوتی بررسی می کنند ، هر چند که هیچ کشوری در دنیا به طور قطع نابرابری بین زنان و مردان را از بین نبرده است ، اما کشورهائی هستند که با برنامه ریزی و سیاستگذاری توانسته اند میزان این شکاف را بسیار کمتر از متوسط جهانی آن کنند . این گزارش می تواند همه برنامه ریزان و سیاستگذاران را نسبت به وضعیت جهانی کشورشان در بحث شکاف جنسی آگاه نماید و این آگاهی را دلیلی ببیند برای دستیابی به برابری .

سوئد، نروژ ، فنلاند و ایسلند نقش خوبی را در توانمندی سیاسی زنان ایفا کرده اند . سوئد تنها کشور جهان است که زنان و مردان در آن به تعداد مساوی در مشاغل وزارتی و مجلس حضور دارند. در فنلاند، ایسلند ، نروژ و دانمارک زنان یک سوم از پستهای وزارت و نمایندگی مجلس را دارا هستند . کشورهای اروپای شمالی پیشینه خوبی در توانمندی سیاسی زنان دارند : زنان اولین بار در سال ۱۸۶۲ در سوئد حق رای به دست  آوردند ، کشورهای این منطقه همچنین در شاخص فرصت و مشارکت اقتصادی نیز پیشرو هستند به گونه ای که در بین ۲۰ کشور برتر جهان جای گرفته اند . زنان اکثریت مشاغل حرفه ای و تکنیکی را به خود اختصاص داده اند و یک سوم کارمندان عالی رتبه ، قانونگذار و مدیران ارشد در کشورهای اروپای شمالی زن هستند .

نابرابری مساله مهمی در همه جوامع است نابرابری طبقاتی ، نابرابری مالی ، و نابرابری نژادی و جنسیتی و البته نابرابری جنسیتی فشار مضاعفی است که بر زن علاوه بر نابرابری های دیگر تحمیل می شود و یکی از موانع  مهمی است که خود را به صورت آشکارانه در خانواده ، بازار کار ، نظام سیاسی و حقوقی و ساختارهای جوامع نشان می دهد .که این مساله با بررسی در مورد ارزشها و هنجارهای جامعه و شیوه های فرهنگی هر جامعه ، بیشتر شناخته می شود : نابرابری در نظام خانوادگی ، نابرابری در آموزش های تخصصی ، نابرابری در نظام قانون گذاری ، نابرابری در زندگی فرهنگی – دینی .

زنان با توجه به ماهیت کار خودشان که بیشتر به حیطه خصوصی مربوط می شد از تغییرات دنیایی صنعتی مردن باز ماندند کارهایی مثل آموزگاری، پرستاری و … که همه و همه جزو کارهای زنانه بود و بدون هیچ تغییر بنیادین و ضمن اینکه زنان در کارهای
منشی گری نیز باید زن خوب فرمانبرداری باشند که تقاضای هیچ ارتقا شغلی نداشته باشند.

شادی طلب (۱۳۸۱) اینگونه نظر دارد که ما در هر جامعه ای در رابطه با توسعه، سه سیستم داریم که آنها را با باغ و باغبان تشبیه کرده است، که دانستن آنها  برای فهم بهتر موانع مشارکت زنان بسیار مهم است،

  • سیستم شماره یک: باغی که همه گیاهان ،اجازه رشد دارند و برخی از گیاهان، به دلیل شایستگی های اکتسابی سایرین را از صحنه بیرون می کنند .
  • سیستم شماره دو: باغی است که گیاهان به ارتفاع مشخصی نمی رسند و در یک دوره معینی کنده می شوند و به دور ریخته می شوند .
  • سیستم شماره سه: باغی است که فقط گیاهان خاصی که باغبان آنها را می پذیرد، رشد می کنند و اندازه رشد آنها مهم نیست

برای عدم پیشرفت زنان در کشورهای مختلف دلایل متنوعی است از جمله، موانع  اقتصادی شامل: عقب افتادگی عمومی اقتصاد کشور ،سیاستهای اقتصادی نا مناسب ، اقتصاد مصرفی ، ضعف برنامه ریزی و نبود سیاست های راهبردی مشخص در توسعه منابع انسانی و تقسیم کار جنسیتی

موانع فرهنگی شامل: تفاوت و تبعیض در فرایند اجتماعی شدن زن و مرد از کودکی تا بزرگسالی ( خانه – مدرسه – رسانه ) ، ساختارهای اجتماعی و تفکیک نقشهای زنانه و مردانه  ،حاکمیت تفکر مردسالاری  و ایدئولوژی زندگی خانوادگی ، نحوه ی توزیع و تفکیک جنسیتی زنان و مردان در نهادهای آموزشی تفکیک جنسیتی در شاخص های آموزشی، نداشتن حق تعیین سرنوشت  و نداشتن حق انتخاب همسر ، ترویج کلیشه های جنسیتی آموزشی از طریق کتابهای درسی و رسانه ، آئین و مذاهب خاص و تعالیم خرافی آن تاکیدی بر فرودستی زنان.

موانع سیاسی: عدم وجود قوانین دستمزد برابر در مشاغل یکسان عدم وجود قوانین استخدامی بر پایه برابری جنسیتی و تخصصی عدم افزایش امکانات بهداشتی برای ز نان ، عدم وجود قوانین خاص آموزشی برای زنان ، نابرابری در پذیرش  قوانین ناظر بر خانواده  و نابرابری های قانونی ، عدم حمایت از زنان عدم قوانین مالکیت زنان متاهل ، قوانین ارث خاص زنان.

به هر صورت، مشارکت زنان در توسعه هر کشور از اهمیت زیادی برخوردار است و این مساله تنها با ارائه راهکارهائی عملی قابل دسترسی است ولی اولین قدم این است که موانع مشارکت زنان در آن فرهنگ خاص شناسایی شود، نظام اقتصادی کشور تغییر کند و همزمان جامعه به این باور برسند که زنان متخصص نیز می توانند در توسعه کشور ، مشارکت مفید داشته باشند و قدم بعدی حذف تعصبات ناشی از سنتها و آداب و رسوم جامعه ناآکاه و سنت گرای صرف است که این مهم نیز جز با بالا بردن آگاهی و تحصیلات و بازکردن مرزهای فکری و مرزهای هرکشوری به روی علم و تکنولوژی، امکان پذیر نیست.

راهکارهای پیشنهادی برون رفت از این موانع را می توان در چند مورد خلاصه کرد:

  • ورود به مرحله جدیدی از توسعه مرسوم به جامعه دانش (Knowledge society) و اقتصاد مبتنی بر دانش می باشد که در اثر آن هم سامانه های تولید و توزیع کالا و خدمات و هم سامانه های تولید ، توزیع، تبدیل و ترویج دانش ، دچار دگرگونی اساسی خواهد شد.
  • رشد عمومی اقتصاد هرکشور
  • تغییر نظام اقتصادی از مصرفی به نظام تولیدی و افزایش خلاقیت
  • گسترش تکنولوژی و تخصص گرائی هر چند که من هم با نظر تافل موافقم بر این که تکنولوژی به تنهایی نمی تواند راهگشا باشد و حتی ورورد تکنولوزی به یکبااره ممکن است ، باعث شوک فرهنگی به جامعه گردد ، لذا توجه به تغغیرات اقلیمی و تغییرات فرهنگی در تحولات اجتماعی هر کشور ، از اهمیت خاصی برخوردار است اما تکنولوژی، نیروی بسیار عمده ای به شمار می آید
  • بالا بردن آگاهی زنان به مسائلی چون :سلامت، مشارکت اجتماعی و فرصت‌های اقتصادی در جوامع با آموزش و تحصیلات
  • تقویت عزت نفس زنان در تصمیم‌گیری‌ها و مذاکره با دیگران و شروع مشارکت سیاسی و شرکت آنها در انجمن و حزبهای سیاسی
  • تشویق آنان به ایفای نقش هدایت کننده در خانواده و اجتماع
  • بالا بردن میزان آگاهی میان سیاست‌گذاران نسبت به نقش محوری زنان در اجتماع از طریق
  • خانواده ،مدرسه، رسانه های تصویری و نوشتاری و جنبش های انتقادی
  • افزایش تعداد مکانهای خدماتی به زنان و یا ارائه تسهیلات مهدکودک برای پدران
  • ارائه خدمات رایگان بهداشتی به زنان روستائی و شهری بطور متناوب و دوره ای جهت کاهش بارداری و فرزند آوری  و همزمان آموزش برای مردان
  • حضور زنان در انجمنها و احزاب سیاسی و جنبش های انتقادی

نویسنده: معصومه کمال الدینی | مددکار اجتماعی و  دانشجوی دکتری جامعه شناسی گروههای اجتماعی
اولین مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران

منابع
برنارد جسی ،۱۳۸۴ ،دنیای زنان ، ترجمه ی شهرزاد ذوفن ، تهران،نشر اختران، چاپ اول
تافلر الوین ،۱۳۷۸ ، موج سوم ، ترجمه  شهیندخت خوارزمی ، تهران ،انتشارت علم ،چاپ اول
گیدنز آنتونی ، ۱۳۶۷ ، جامعه شناسی ،تهران ،انتشارات نی
شادی طلب ژاله ،۱۳۸۰، توسعه و چالش های زنان ایران ، تهران ، نشر روشنگران و مطالعات زنان

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا