چرا خوب بودن خوب است؟ “قسمت پنجم”

نرگس زمانی؛ روانشناس و مترجم

باشگاه تاب آوری: پنجمین یادداشت اختصاصی از مجموعه یادداشت های دهگانه ی “چرا خوب بودن خوب است؟” برگرفته از کتاب پرورش تاب آوری به موضوع “هوشمندی” می پردازد.

یکی دیگر ازبرای خوب بودن و خوبی کردن ، “هوشمندی”است.

چرا خوب بودن خوب است؟

شخصیت ها در راحتی و سکوت و آرامش هرگز پیشرفت نخواهند کرد. بیشتر ما میدانیم که فرزندانمان به کمی استرس نیاز دارند تا بتوانند خودشان را قوی سازند و با غلبه بر چالشهای زندگی مستقیما آنها را بیاموزند. مهم نیست که چطور در زندگی فرزندانمان مشارکت میکنیم. هیچ حمایتی از ما بطور کامل آنها را از زمین خوردن و ساییده شدن زانو و زخم شدن شست پایشان در سن ۷ سالگی مواظبت نخواهد کرد. و هرگز نمیتوانیم مانع جریحه دارشدن احساسات و یا شکست عشقی آنها در بزرگسالیشان بشویم.

چهار دلیل وجود دارد که ما میخواهیم خودمان را با تلاش هوشمندانه هماهنگ کنیم.

اول: کاهش موقعیتهای غیر مفید ذهنی  مثل : افسردگی ، اضطراب و سردرگمی.

دوم : درمان این موقعیتها وقتیکه عود میکنند.

سوم : تشویق و تهییج موقعیتهای مثبت ذهنی مثل: شادی، آرامش و تاب آوری.

و بلاخره چهارم : باقی ماندن ونگهداشتن این موقعیتها در بهترین حالتی که میتوانیم.

مهم نیست ما چقدر تلاش میکنیم، فرزندان ما باید خودشان مسیر زندگیشان را بسازند. و علیرغم همه تمایلِ ما برای حمایت از آنها، باز هم بطور غیر منتظره با درد و رنجهای زندگی مواجه خواهند شد. اما اینکه آنها چگونه با این موانع و مشکلات روبرو میشوند به ما بستگی دارد.( آیا انها از چالشها فرار میکنند؟ با آنها میجنگند؟ یا با آغوش باز با آن مواجه میشوند و آنها را به بهترین صورت ممکن تغییر میدهند؟)

ما نمیتوانیم در مقابل هر درد و رنجی که بسویشان می آید از آنها دفاع کنیم اما میتوانیم (و شایسته آن است که) آنها را با ابزارهای لازم برای مواجهه با این مشکلات آماده کنیم. مطالعات نشان داده سبک فرزند پروری با حمایت های افراطی شاید از لحاظ عاطفی و جسمی به فرزندانمان احساس امنیت بدهد اما در طولانی مدت آنها با استرس، اضطراب و مشکلات مدیریت اجرایی مواجه خواهند شد ودر زندگی احساس رضایت نخواهند داشت. بسیاری از ما خودمان را برای ساختن جهانی امن برای فرزندانمان خسته میکنیم. در حالیکه میتوانیم بطور هوشمندانه انرژی خود را جهت آموزش خانواده برای حفظ امنیت صرف کنیم.

یادمان باشد هم فرزندان ما و هم دنیا، همواره در حال رشد و تغییر هستند بنابراین علیرغم اینکه دنیای فعلی نسبت به نسل گذشته از لحاظ تکنولوژی دنیای امن تری شده است، اما بچه های ما کمتر آمادگی رویارویی با این دنیا را دارند و بسیار شکننده و ظریف هستند و با وجود تلاشمان هنوز بطور کامل انسانی باهوش تربیت نشده ایم که از انرژی خودمان برای آموزش و یادگیری استفاده کنیم نه برای جنگیدن و دفاع.

روانشناسان بطور کلی سه روش متداول برای فرزند پروری افراطی مشخص کرده اند در هرسه حالت والدین اجازه دست و پنجه نرم کردن با مشکلات را به فرزندشان نمیدهند .یعنی زمان مواجهه با دردسر و مشکلات، والدین یا قبل از فرزندشان برای حل مشکل و باز کردن مسیر حرکت آنها اقدام میکنند، یا همزمان با فرزندشان عمل میکنند و یا بعد از مواجهه با درد سر اقدام میکنند بدون اینکه فرزندشان متوجه وجود مشکل بشود. ما به این دلیل افراطی عمل میکنیم که گاهی ذهنمان درگیر این میشود که دیگران در مورد ما و فرزندمان چگونه فکر میکنند و این مسئله ما را عصبی میکند. گاهی ما فرزندمان را از آنچه باعث ترس خودمان است کنار میکشیم. گاهی ما کاری را برای فرزندمان انجام میدهیم که بیشتر ناشی از ناخوداگاه و تمایلات درونی خودمان است و این در حالیست که یا فرزندمان خودش به تنهایی قادر به انجام آن کار هست و یا اصلا تمایلی به انجام آن کار ندارد شاید هم اینکار را صرفا برای این انجام میدهیم که در کارنامه والدگری خود داشته باشیم و به آن مباهات کنیم . این مسئله بسیار مهم است که گاهگاهی از خودمان بپرسیم : چه میکنیم؟ چرا این کار را میکنیم؟ و چه کسی ازین کار بیشتر نفع میبرد؟

بنابراین برای پرهیز از افراط گری در فرزند پروری و ناامید کردن خودتان هوشمندانه رفتار کنید و نه سختگیرانه .

از سوی دیگر وقتی ما زیادی برای فرزندنمان کار میکنیم آنها کم کم به این باور میرسند که قادر به انجام وظایف و کارهای خودشان نیستند و با این اندیشه بزرگ میشوند که برای هیچ امری در زندگی شخصی خود تاثیر ندارند و این کار، آنها را بسمت افسردگی و اضطراب و درماندگیِ آموخته شده ی (من نمیتوانم !) سوق میدهد.

تنها راهی که میتوانیم پدر و مادرهای با حمایت افراطی و مخرب نباشیم اینست که بوسیله محول کردن وظایف مناسب سن کودکان، آنهارا در گسترش توانمندیهایشان یاری کنیم. آنها را برحسب نیازهایشان راهنمایی کنیم و در مورد فعالیتهایشان با آنها گفتگو کنیم .

وقتی میخواهید فرزندتان کاری را انجام بدهد طرز بیان شما خیلی مهم است.

همه ما خیلی بیشتر دوست داریم با یک درخواست موافقت کنیم تا اینکه به ما دستور بدهند. پس بهتر است کارهایتان را با ذکر دلیل مناسب بصورت درخواست یا پیشنهاد به فرزندتان بیان کنید.

خوب است بدانید برای اینکه یک والد خوب و مهربان باشید مجبور نیستید کارهای شاق و سختی برای آنها انجام دهید فقط کافیست که تمام تلاشتان را برای خوب بودن صرف کنید.‌ تمام چیزهایی که شما نیاز دارید این است که به اندازه کافی خوب باشید و بپذیرید که هیچ چیز و هیچکس کامل نیست پس خودِ ناکاملِ خودتان و خانواده تان را دوست بدارید.

به جای اینکه  همه ی زمین را با چرم بپوشانید بهتر است یک جفت کفش مناسب به پا کنید. همه انرژی خودتان را برای امنیت کامل جهان هدر ندهید. از فرزندتان حمایت کنید فقط در حدیکه به آنها یاد بدهید که چگونه از خودشان حمایت کنند.

یادتان باشد نباید همیشه کامل باشید فقط به اندازه کافی خوب باشید.

َ

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا