چگونه با کودکان و نوجوانان در مورد طلاق صحبت کنیم؟

چگونه با کودکان درباره طلاق حرف بزنیم؟ در جدایی والدین از یکدیگر یکی از مهمترین موضوعات این است که چگونه مسئله جدایی یا طلاق را به کودکان و نوجوانان منتقل کنیم. این مسئله و موضوعی است که شیوه های انتقال و دریافت آن در بین کودکان و نوجوانان و در سنین مختلف، متفاوت است.

به داستان زیر توجه کنید:
“روزی یک پدر و مادر متفکر و دغدغه مند، روبروی فرزند خود نشستند آنها سعی کردند به آرامی و با دقت مسئله جدایی خود را برای فرزند خود عنوان کنند. آنها اینگونه صحبت را شروع کردند:” مامان و بابا قصد دارن زندگی که با هم دارن رو متوقف کنند و تو خونه های متفاوت و جدا زندگی کنن. کودک هنوز پدر و مادر خود را نگاه میکرد. پدر و مادر گفته های خود را با این نکته مهم به پایان رساندند: هر دو ما تو رو دوست داریم و اگر سوالی داری میتونی بپرسی”.

چگونه با کودکان درباره طلاق حرف بزنیم؟

کودک چهارساله که تا این لحظه ساکت بود پرسید:” چه کسی میخواهد از من مراقبت کند؟”
این داستان کوتاه که توسط روانشناس کالیفرنیایی، جوآن بی.کلی نقل شده است، در واقع دریچه ای برای نشان دادن تفاوت نگرش و تجربه بزرگسالان و کودکان از طلاق فراهم میکند. والدین مذکور همه کارها را درست انجام داده بودند، آنها از نظر روانشناس متخصص استفاده کرده بودند تا تمام اطلاعات را به کودک خود انتقال دهند بدون اینکه او را در مشکلات غرق کنند. اما آنها در یک نکته کلیدی موفق نبودند، انتقال و گفتمان در مورد چیزی که برای آنها واضح به نظر می رسید اما برای فرزندشان این موضوع دارای ابهام بود. بزرگسالان طلاق را از منظر یک شرایط چند وجهی و پیچیده میبینند اما کودکان و نوجوانان تمایل دارند تا این موضوع را به صورت ملموس و خودمحور ببینند. تصویر بزرگ و کلی برای کودک اطمینان خاطر نخواهد داشت اما اطمینان خاطر از اینکه کجا قرار دارد و کجا زندگی خواهد کرد برای او معنادار و قابل اطمینان است و به والدین کمک خواهد کرد تا آنها را با واقعیت طلاق سازگار کنند.

نحوه گفتگو با کودکان در سنین مختلف در مورد طلاق:
کودکان در سنین پیش دبستانی:
وقتی در مسئله طلاق با کودکان زیر ۵ سال مواجه هستیم در واقع با وابستگی به والدین و مراقبین مواجه هستیم. این کودکان توانایی درک وقایع پیچیده را ندارند و همچنین تا پیش از شروع پیش دبستانی در حال ایجاد استقلال هستند اما هنوز وابستگی زیادی دارند. در واقع کودکان در این موقعیتهای سنی قدرت پیش بینی آینده را ندارند و توانایی محدودی در در علت و معلولها دارند. این کودکان همچنین توانایی تفکر در مورد احساسات خود را دارند اما توانایی محدودی در صحبت کردن در مورد آن دارند. علائم پریشانی ناشی از طلاق در کودکان پیش دبستانی شامل: ترس، عصبانیت یا بی ثباتی عاطفی است که ممکن است به طور غیر مستقیم از طریق چسبندگی، اضطراب یا تحریک پذیری بروز کند. بسیاری کودکان در جریان طلاق به علت محدودیت در درک این موضوع، به احتمال قوی خود را مقصر و مسئول جدایی والدین میدانند. در همین زمینه روندا فریمن مدیر برنامه انجمن خانواده در تورنتو کانادا به خوبی موضوع را تشریح میکند؛ او به این نکته مهم اشاره میکند که “کودکان تا قبل از پیش دبستانی به علت وجود محدودیتهای شناختی میتوانند ایده های نادرستی در مورد علل و تاثیر طلاق در ذهن خود ایجاد کنند. از این رو اگر پدر، کسی باشد که خانه را ترک کرده، ممکن است کودک فکر کند:” پدر، من را ترک کرد”، نه اینکه”پدر، مادر را ترک کرد”. درک این موضوع که تصمیم برای طلاق یک تصمیم از سوی بزرگسالان است برای کودکان پیش دبستانی دشوار است، بنابراین توضیح این امر و گفتگو با آنها بسیار مهم است. بنابراین موضوع طلاق برای انتقال به کودکان پیش دبستانی باید با این هدف انجام شود که برای کودک توضیح دهیم که طلاق و جدایی یک تصمیم از سوی ما به عنوان والدین بوده است و مسئولیت آن را میپذیریم. همچنین والدین در چنین شرایطی وظیفه دارند تا به کودک اطمینان دهند که پس از جدایی نیز همواره او را دوست خواهند داشت و والدین او باقی میمانند. اگر کودک در سن پیش دبستانی است والدین باید موضوع طلاق را با شیوه های کودکانه و متناسب با سن او بیان کنند. مثلا بهتر است والدین مسئله طلاق را در قالب داستانهای کودکانه تعریف کنند. موضوع حائز اهمیت این است که کودکان در چنین سنی به توضیحات ملموس و ساده نیاز دارند. بنابراین برای انتقال موضوع طلاق به کودک والدین باید اصولی را رعایت کنند. این اصول در واقع پاسخ به برخی برسشهای حیاتی و امنیت بخش به کودک است. برای کودک توضیح دهید که چه کسی در جریان جدایی خانه را ترک میکند، کودک کجا زندگی خواهد کرد و چه کسی از او مراقبت خواهد کرد و به چه شکلی و چند بار پدر و مادر یا سایر افراد را پس از جدایی ملاقات خواهد کرد.

کودکان در سن ۶ تا ۱۱ سالگی:
کودکان در سن ۶ تا ۱۱ سالگی توانایی بیشتری در ابراز احساسات خود دارند. دیدگاه آنها گسترده تر است و کمتر از قبل خودمحور هستند اما همچنان درک محدودی از شرایط پیچیده اطراف خود از جمله طلاق و جدایی والدین دارند. این کودکان روابط بیشتری در خارج از خانه ساخته اند (مدرسه و دوستان)، تمایل به دیدن وقایع با نگرش سیاه و سفید دارند و ممکن است علل پدیده ها یا مشخصاً طلاق را تقسیم کنند و خود را مقصر صد در صد ندانند و همچنین توانایی بیشتری برای درک، تفکر و صحبت در مورد احساسات خود و شرایط طلاق را دارند. کودکان در این سن که اصطلاحاً کودکان در سن دبستان گفته می شوند، ممکن است احساسات خود را بروز دهند. احساسات آنها در مورد واقعه جدایی پدر و مادر ترس، اضطراب، استرس یا غم و اندوه است. آنها نشانههای عاطفی و روحی این جدایی را به شکل واضح تری نشان میدهند و ممکن است برای آشتی والدین و ممانعت از جدایی دائماً در حال فکر کردن و برنامه ریزی باشند. در اینجا نیز مجدداً به این موضوع مهم میرسیم ک نقش پدر و مادر در گفتگو و بیان مسئولیت خود چقدر مهم است. والدین باید طلاق را به عنوان مسئولیت خود به کودک در سن دبستان نیز توضیح دهند زیرا به احتمال قوی او نیز خود را در این جدایی سهیم و مقصر میداند. در چنین شرایطی والدین باید مراقبت پایدار و انجام فعالیتهای روزمره با کودک را در اولویت قرار دهند. کودکان در این مقطع سنی و به ویژه نزدیک به ۱۱ سالگی توانایی صحبت کردن در مورد احساسات خود را دارند. جملاتی که در گفتگوی والدین استفاده میشود بسیار مهم است. مثلاً بهتر است به جای جمله مستقیم و تهدید کننده “تو ناراحتی؟” این جمله به کودک گفته شود” بسیاری کودکان با طلاق والدینشان احساس عصبانیت، ترس و غم را تجربه میکنند”. همچنین خواندن کتابهایی متناسب با سن این کودکان در ارتباط با جدایی والدین یکی دیگر از راهکارهای پیشنهادی است.

کودکان در سن ۱۲ تا ۱۴ سالگی:
از جمله ویژگیهای کودکان در این سن میتوان به وجود ظرفیت بیشتر برای درک مسائل مربط به طلاق، توانایی شرکت در بحث و گفتگو برای درک موضوعات، آغاز تمایل به استقلال بیشتر و زیر سوال بردن اختیارات والدین و افزایش روابط خارج از خانواده، اشاره کرد. نکته بسیار مهم در برخورد و انتقال مسئله جدایی به فرزندان در این گروه سنی این است که والدین هر گونه تحریک پذیری را شناسایی کنند. فریمن در مقاله ای اینگونه به این موضوع می پردازد که در جریان جدایی به این نکته توجه کنید که “فرزند شما چگونه بود و در حال حاضر چگونه است؟” فریدمن معتقد است پاسخ به این سوال و توجه به تغییرات روحی و خلق و خو و حتی دردهای جسمانی میتواند سرنخ خوبی برای کشف مشکلات کودکان ناشی از طلاق باشد. همچنین او توصیه میکند که کودکان در این شرایط حساس با یک مشاور روانشناس گفتگو و مشاوره داشته باشند.

توصیه میشود که والدین در ارتباط با انتقال مسئله طلاق به این گروه سنی، همواره ارتباطات و گفتگو را باز نگه داشته و برای آنها مسائل را توضیح دهند. از آنجایی که برقراری ارتباط با کودکان در این گروه سنی به علت تمایل به عدم ارتباط، سخت تر است در نتیجه والدین هم با دشواری در برقراری ارتباط مواجه هستند. اما این به این معنا نیست که فرزند آنها نیازی به مراقبت ندارد. فریمن در ارتباط با این موضوع به نکته جالب توجهی اشاره میکند: او در مقاله خود می نویسد بسیاری از کودکان و نوجوانانی که به من مراجعه میکنند و مسئله آنها جدایی والدین است در جلسات مشاوره اذعان میکنند که :” ما اغلب والدین خود را امتحان میکنیم تا مطمئن شویم که آیا واقعا آنها تمایلی به مراقبت از ما دارند؟”. بنابراین به عنوان والدین همواره سعی کنید به صحبت خود ادامه دهید و فضای گفتمان و توجه را باز نگهدارید حتی اگر به نظر میرسد فرزند شما قصد دارد از شما و فضای گفتمان دوری کند.

تحقیقات نشان میدهند که سه عامل به کودکان و نوجوانان در هر سنی کمک می کند تا پس از طلاق با شرایط سازگارتر باشند: داشتن رابطه قوی با هر دو والدین (در صورت امکان و زمانی که کودک یا نوجوان میخواهد)، فرزندپروری صحیح، ساده و خوب و عدم قرارگیری کودک یا نوجوان در درگیری های حین طلاق والدین با یکدیگر.

اگرچه صحبت کردن با کودکان و نوجوانان در مورد جدایی والدین از یکدیگر قطعاً یکی از سختترین مکالمه ها برای والدین است. اما مهم است که کودکان و نوجوانان این موضوع را از والدین خود بشنوند نه از دیگران. بنابراین مهم است که برای اینکه چه چیزی را چگونه و چه زمانی به فرزند خود بگویید برنامه ریزی داشته باشید. در این صورت شما به عنوان والدین می توانید آسیب های احتمالی را کاهش دهید یا آنها را حذف کنید.

در نهایت لازم است تا والدین راهکارهایی را برای عنوان کردن موضوع طلاق با کودکان و نوجوانان در هر سنی بدانند. این راهکارها به شرح زیر است:

با فرزند خود با زبانی مناسب سن او و به طور مستقیم در مورد جدایی صحبت کنید.

یک روایت صحیح و بدون سرزنش از جدایی بسازید و در روایت خود از علل طلاق کسی را مقصر جلوه ندهید. از جملاتی مثل:” پدر دارد ما را ترک میکند”، یا ” مادر با کسی رابطه داشته ” خودداری کنید زیرا در این صورت کودک یا نوجوان را وسط یک جریان که باید یکی را برای وفاداری انتخاب کند درگیر خواهید کرد و همچنین او را درگیر خشم و استرس میکنید. به جای این جملات برای تمام جملات از “ما” استفاده کنید. مثلا” ما قادر به ادامه زندگی با هم نیستیم” یا ” ما سعی کردیم اختلافات خود را حل کنیم اما نتوانستیم”.
به فرزند خود دلیل طلاق را بگویید. لازم نیست که شما به عنوان والدین جزئیات علل طلاق را توضیح دهید اما نوجوانان شما را برای شنیدن علت این تغییر در زندگی تحت فشار میگذارند. بنابراین بدون مقصر جلوه دادن کسی سعی کنید که اطلاعات کلی را به فرزندتان بدهید.
به فرزندان خود توضیح دهید که پس از طلاق چه چیزهایی تغییر خواهد کرد و چه چیزهایی ثابت خواهد ماند. همچنین توضیح دهید که آنها پس از جدایی کجا زندگی خواهند کرد و کدام یک از والدین خانه را ترک خواهند کرد.
اطمینان خاطر کلید اصلی است. به فرزند خود اطمینان دهید که در جدایی شما مقصر نیست تا استرس های ناشی از اینکه کار بدی انجام داده یا برای ممانعت از جدایی شما تلاشی نکرده است، نداشته باشد.

فرزند خود را به صحبت کردن و پرسش سوال دعوت کنید اما فشاری به او نیاورید.
فراموش نکنید رفتارها و عکس العمل های فرزند شما طبیعی است و به او فرصت دهید تا خبرها و وقایع مربوط به جدایی را تحلیل و هضم کند.

 

نویسنده: مینا دشتبالی؛

کارشناس ارشد جامعه شناسی

 

منابع:
Hoffman, John, (2018), How tell kids about divorce: an age by age guide, todays parent site.
Kelly, Joan, (2020), what Should We Tell the Children? The Psychology Today Site.

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا