آموزش، ابزاری برای توسعه پایدار اجتماعی

توسعه پایدار دارای شاخص­هایی از جمله پایداری محیط زیست، پایداری اقتصادی و پایداری اجتماعی است. شاخص­های توسعه پایدار دو هدف عمده را دنبال می­کنند: نخست: شاخص یک ابزار مدیریتی است که به ملت­ها در اجرای برنامه ­ها و راهبردهای توسعه یاری می­رساند. دوم: شاخص ابزاری برای اندازه­ گیری پیشرفت در دستیابی به  اهداف و اطمینان از پاسخگویی دولت­ها و سایر ذینفعان است (بنیاد راه حل­های توسعه پایدار، ۲۰۱۴: ۵).

شکل (۱): شاخص­های توسعه پایدار. سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (۲۰۱۲).

توسعه اجتماعی دارای معنای متعدد و مختلف است. برخی از صاحبنظران بر نوسازی و برخی دیگر بر منابع انسانی تأکید دارند. اما مددکاران اجتماعی آن را روشی پویا از سازماندهی منابع و تعاملات انسانی در خلق فرصت­ها تعریف می­کنند که از طریق آن ظرفیت بالقوه همه مردم (به صورت فردی و جمعی) به طور کامل رشد می­یابد (دومینلی، ۱۹۹۷: ۲۹). اصطلاح توسعه اجتماعی همواره یکی از مفاهیم اصلی در اقدام مددکاری اجتماعی است. دلایل عمده این اهمیت عبارتند از:

  • کار جامعه­ ای در پی اتحاد و سازمان یافتگی افراد در گروه­های موثر کاری است؛
  • کار جامعه­ ای در پی قدرتمند ساختن پیوندهای خانوادگی، خویشاوندی و گسترش پیوندهای همسایگی و توسعه توافق­ های جدید اجتماعی است که برای کارکردهای اجتماعی لازم و ضروری است؛
  • خدمات اجتماعیِ جامعه محور از بیشترین تأثیر برخوردارند و با ارزش ­ترین رویکرد در مقابله با فقر در جامعه است.

توسعه اجتماعی بر خودیاری و مشارکت داوطلبانه در میان اعضای جامعه، کار با شهروندان محروم، توسعه خدمات اجتماعی به منظور کسب منابع یا توزیع مجدد منابع موجود در جامعه تأکید دارد. آنچه در این میان بسیار اهمیت دارد فرآیند آموزشی است که هدف آن افزایش آگاهی سیاسی و اجتماعی و توسعه ظرفیت­ اجتماعی در حل مسائل اجتماعی است (استیس،۱۹۹۷: ۲). شاخص­ های مختلفی برای توسعه اجتماعی نامبرده شده است. از جمله این شاخص­ها جمعیت، استاندارهای زندگی، غذا، آب و بهداشت، بیماری و خدمات بهداشتی، محیط، آموزش و اشتغال است.

منبع: شاخص­های توسعه اجتماعی، مرکز سیستم­های پایدار (۲۰۱۶).

اکثر اقتصاددانان معتقدند که منابع عمده ملت­ها، سرمایه یا منابع طبیعی نیست، بلکه منابع انسانی است. مهمترین مکانیسم سازمانی برای توسعه مهارت­های انسانی سیستم آموزش رسمی است. اکثر ملت­های جهان سوم به این باور رسیده ­اند که کلید توسعه در گسترش فرصت­های آموزشی برابر است (گزارش توسعه جهانی، ۱۹۷۴: ۳۶۳). سیستم آموزشی در قرن ۲۱ بر اساس موضوعات زیر سازماندهی شده است: دگرگون سازیِ آموزش و پرورش به سمت توسعه پایدار، افزایش آگاهی عمومی و ترویج  و ارتقای آموزش. اهداف اصلی در پرداختن به این موضوعات عبارتند از: تلاش برای دسترسی همگانی به آموزش مقدماتی، کاهش بی­سوادی بزرگسالان، یکپارچه­ سازی مفاهیم توسعه پایدار در برنامه­ های آموزشی، افزایش آگاهی عمومی، تقویت آموزش­های حرفه ­ای و علمی (دیسانو، ۲۰۰۰: ۳۴). اهمیت آموزش از چند منظر قابل بحث و بررسی است که در ادامه به صورت مختصر به این ابعاد پرداخته می­شود:

  • آموزش، نابرابری و فقر: مطالعات بسیاری در مورد نقش آموزش در کشورهای توسعه یافته بر ارتباط بین آموزش، بهره ­وریِ نیروی کار و رشد تولید تأکید داشته ­اند. رشد تولید مهمترین موضوع توسعه در طول سال­های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بود. از این رو تأثیر آموزش بر توزیع درآمد و از بین بردن فقر مطلق انکار ناپذیر است. اخیراً مطالعات نشان داده ­اند که سیستم آموزشی برخی کشورهای در حال توسعه به گونه­ ای عمل می­کند که منجر به افزایش نابرابری در توزیع درآمدهاست. دسترسی به درآمد بالاتر به طور وضوح بستگی به تکمیل دوره­ های تحصیلی دارد. دلایل عمده برای تأثیر آموزش بر توزیع درآمدها در همبستگی مثبت میان سطح تحصیلات و درآمد است. این ارتباط به ویژه در مشاغلی که نیازمند تحصیلات عالی است در مقایسه با مشاغلی که به تحصیلات و تخصص چندانی نیاز ندارد، کاملاً چشمگیر است (گزارش توسعه جهانی، ۱۹۷۴: ۳۸۰).
  • دموکراسی و پایداری سیاسی: آموزش از جامعه مدنی، دموکراسی و پایداری سیاسی حمایت می­کند و به افراد فرصت می­دهد، حقوق شهروندی، مهارت­ها و دانش لازم برای اعمال آن را بیاموزند (مرکز توسعه جهانی، ۲۰۰۳: ۱).
  • آموزش و توانمندسازی زنان: در میان نشانگرهای توانمندسازیِ زنان، آموزش مهمترین شاخص محسوب می­شود. آموزش دختران و زنان میزان تصمیم­گیری و قدرت در امور زندگی را بالا می­برد. آموزش مادران در مقایسه با پدران، تأثیر بیشتری بر حفظ امنیت کودکان دارد (چانگ و همکاران، ۲۰۱۳: ۹). توجه به آموزش، کلید توانمندسازی زنان در جهت افزایش آگاهی و امکان رسیدن به رشد اقتصادی و سلامت کودکان است. از این رو آموزش همگانی در بسیاری از کشورهای توسعه یافته برای سال­های متمادی، به عنوان هدفی اصلی در نظر گرفته شده است (دیسای، ۲۰۱۰: ۱۴). در کشورهای در حال توسعه زنان در مقایسه با مردان از فرصت­های آموزشی کمتری برخوردارند (گزارش توسعه جهانی، ۱۹۷۴: ۳۷۰). سطوح بالاتر آموزش در زنان منجر به کاهش ازدواج­های زودهنگام، میزان باروری پایین­تر، بهبود تغذیه و افزایش استفاده از خدمات سلامت برای خود و فرزندانشان می­ شود. علاوه بر این خدمات آموزشی به عنوان تضمینی برای ایجاد فرصت­های استخدامی است چرا که زنان آموزش دیده مشارکت و توان بیشتری در انجام امور دارند و همین امر با افزایش درآمد انان نیز همراه است (چانگ و همکاران، ۲۰۱۳: ۹- ۱۰/ گزارش توسعه جهانی، ۱۹۷۴: ۳۷۰).
  • آموزش و توسعه روستایی: مبحث توسعه در کشورهای در حال توسعه زمانی محقق می­شود که تعادل میان نواحی شهری و روستایی حاصل شود. در دهه­ های اخیر تمرکز اغلب طرح­ها بر نوسازی و توسعه نواحی شهری بوده است. اگر چه در کشورهای در حال توسعه حدود ۷۰ درصد از جمعیت در بخش کشاورزی اشتغال دارند، اما توسعه روستایی در این کشورها باید با چشم­ انداز وسیع­ تری مورد توجه قرار گیرد. اولین و مهمترین گام باید در زمینه تحولات اقتصادی- اجتماعی، موسسات، روابط و فرآیندها در مناطق روستایی صورت گیرد. اهداف توسعه روستایی نمی­تواند به سادگی به رشد کشاورزی و اقتصادی محدود گردد؛ بلکه باید سایر موارد از جمله توزیع عادلانه، ارتقای سطح زندگی و از همه ایجاد فرصت­های اشتغال، دسترسی برابر به زمین­های کشاورزی و توزیع عادلانه درآمد مورد توجه قرار گیرد تا به میزان قابل توجهی وضعیت سلامت، تغذیه، مسکن و دسترسی به آموزش هم برای کودکان و هم بزرگسالان را فراهم ­نماید. اساساً سیستم آموزشی کشورهای در حال توسعه چندان مناسب نیست و جا دارد این سیستم بخش مهمی از برنامه­ های خود را به توسعه روستایی اختصاص دهد (گزارش توسعه جهانی، ۱۹۷۴: ۳۸۵).

اهمیت آموزش از جنبه­ های مختلف دیگری همچون نقش آن در بهبود سلامت، رشد و توسعه اقتصادی، شهرنشینی، اشتغال و میزان درآمد … قابل ملاحظه است. دولت­ها در مسیر توسعه و شکوفایی نیازمند سرمایه انسانی توانمند هستند و آموزش چه به صورت رسمی (در سطح مدارس و دانشگاه­ها) و چه به صورت غیر رسمی شاهراه تحقق توسعه پایدار اجتماعی است.

با توجه به اهمیت نقش آموزش در بهبود شرایط زندگی افراد جامعه و برقراری عدالت و به طور کلی تحقق فرآیند توسعه، لازم است مددکاران اجتماعی از طریق برنامه­ ریزی­ اجتماعیِ کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت، در نظام آموزشی نقش ایفا کنند. آموزش مستمر اقشار مختلف جامعه، آگاه سازی جامعه، ورود بزرگسالان بی­سواد و کم سواد در چرخه نظام آموزش رسمی و غیر رسمی، توجه وپژه به آموزش مادران با هدف تأمین امنیت و سلامت کودکان، تحقیق و پژوهش در حیطه آسیب شناسیِ نظام آموزشی، شناساییِ کودکان در معرض ترک تحصیل و ممانعت از خروج آنان از چرخه آموزشی و از همه مهمتر ورود مددکارن اجتماعی به نظام آموزش و پرورش از جمله اقداماتی است که زمینه­ ساز توسعه آموزشی و اجتماعی در جامعه خواهد بود.

نویسنده: کبمبا واعظی: کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی | از سری یادداشتها و مقالات ماه جهانی مددکاری اجتماعی سال ۲۰۱۷
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران

Reference

  • Center for Sustainable Systems (2016). Social Development Indicators. University of Michigan.
  • Chung, Bui. Kantachote, Kulvatee. Mallick, Asmah. Polster, Rachel. Roets, Kelsey. (2013). Indicators of Women’s Empowerment in Developing Nations. ? : 1- 85.
  • Desai, Manisha (2010). Hope in Hard Times: Women’s Empowerment and Human Development. United Nations Development Programmed, Human Development Report.
  • DiSano, J (2000). Indicators of sustainable development: guidelines and methodologies. UN Commission on Sustainable Development
  • Dominlli, L (1997). Social Work and Social Development: A Partnership in Social Change. Journal of Social Development in Africa, 12(1): 29-38
  • Estes, R J. (1997). Social work, social development, and community welfare centers in international perspective. International social work 40(1): 43- 55.
  • The center for global development (2003). Education and the developing worl. WWW .CGDEV .ORG
  • Sustainable Development Solutions Network (2014). Indicators for Sustainable Development Goals
  • United Nations Educational, Scientific and Cultural Organization (2012). Education for Sustainable Development in Action.

World Development Report (1974).  Education and Development, New York

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا