چالش های زیست محیطی و رویکرد حرفه مددکاری اجتماعی

بی شک، «مسائل زیست­ محیطی» یکی از مهمترین پرابلماتیک ­های معرفتی و تجربی است که جامعه بشری در دوره متأخر با آن روبرو گشته و سعی در یافتن راه حل­ های پایدار برای آن­ها دارد. با اینکه مسائل محیط­ زیست از ماهیت بین­ رشته­ ای برخوردار است و می­ تواند موضوع علوم مختلف از قبیل جغرافیا، جانورشناسی، گیاه­ شناسی، اقیانوس ­شناسی، زیست­ شناسی، فیزیک دریا، شیمی، بیابان­ شناسی، جنگل­ شناسی و … قرار گیرد، از متخصصان مددکاری اجتماعی نیز انتظار می­ رود تا به ما نشان دهند که چگونه می­توان به صورت عملیاتی و کاربردی با این مشکلات روبرو شد، زیرا این مشکلات در بنیان «مشکلات اجتماعی» هستند که ریشه در رفتار انسان اجتماعی و فرآیندهای حاکم بر زندگی اجتماعی او هستند.

در این یادداشت کوتاه سعی شده است تا از منظر کارکردگرایی به بررسی رابطه میان جامعه با محیط­ زیست پرداخته شود چرا که پیش از هر چیز نیازمند روشن ساختن این موضوع است که محیط­ زیست از چه کارکردهایی برای جامعه انسانی برخوردار است یا به عبارت دیگر محیط­ زیست به کدام «نیازهای» جامعه پاسخ می­ گوید. رویکرد کارکردگرا با مفهوم­ سازی از محیط­ زیست به عنوان یک «کارکرد» به آن به عنوان یک حیطه فعالیت اجتماعی یا یک نقش اجتماعی می­ نگرد که از کارکردهای حیاتی برای جامعه انسانی برخوردار است و باید به حفظ این کارکرد بپردازد و در صورت روبرو گشتن با مشکل باید به اصلاح کارکردهای آن دست زند. جامعه شناسی از این طریق محیط­ زیست را از یک مقوله صرفاً طبیعی خارج می­ سازد و آن را به عنوان یک «امر اجتماعی» تعریف می­کند.

متن کامل این مقاله را از اینجا دریافت نمایید.

نویسنده: سجّاد مجیدی پرست
کاندیدای دوره دکتری تخصصی مددکاری اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبائی

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا