توان مدیریتِ بهداشتیِ مددکاران اجتماعی در مسیر فعالسازیِ حمایت های مستمر و همه جانبه اجتماعی از بیماران خاص و صعب العلاج

با لبخندی سرشار از حُزن، وارد شد. ناخودآگاه ذهنم در آسمان “بوف کور” به پرواز درآمد و به واژه هایی معطوف شد که با هر هجای خود مصداقی بر دردهایش بود: “در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره در انزوا، روح را آهسته می خورد و می تراشد…”

نمیدانم بین زخمهای او و انزوا و دردش با آنچه در ذهنم تداعی داشت، قرابتی بود یا نه! اما همان زخم بانی آشناییمان شده بود. زخمی که مدتها میهمان انگشت هایش بود و میلی به بهبودی نداشت. در ییلاق و قشلاق روزگار، آسمان دیدگانش همیشه ابری بود زیرا مجال دیدن نداشت. چشمان کم سویش زیرانداز عینک قطور بود و قامتش راسخ به تکیه گاه عصای بی روحش! هر از چند گاهی با وی همدم میشدم و از مثنوی تلخی هایی که ارمغان بیماریش بود برایم سخن ها می گفت… بیماری که عامل آن در قاموس ها، ترجمانی به شیرینی انگبین و در واقعیت وی، بار معنایی تلخی با خود به همراه داشت: قند…! شهد دیابت آنچنان عرصه را بر وی تنگ نمود که با یکی از پاهایش به ناچار وداع و عصای سرد را سپر قامت لرزانش کرده بود. می دانستم در کنار سختیهای ایام می توان از کوچه های سرد خزان رد شد اما به سادگی نمی توان عابر کوچه های ناخوشایند دیابت، این بیماری تلخ بود. بیماری که بسان دشمن در شبیخون ددمنشانه ی خود؛ تمامی اندامها را در دامنه ی تصرفاتش به غنیمت خواهد گرفت. با واقعیتی زهرآگین به ترجمان دیابت مواجه هستیم که آمارها حاکی از کاهش سن ابتلا و افزایش تعداد مبتلایان می باشد. بر اساس آمارهای جهانی ۳۴۶ میلیون نفر در جهان و در ایران حدود ۴ میلیون نفر به دیابت مبتلا هستند و بار معنایی تلخ ذکر این آمارها زمانیست که قریب به نیمی از افراد مبتلا از ابتلای خود به بیماری بی اطلاع بوده و قسمت مهم تر این رویداد در انحصار دیابت نبوده و پا از ساختار فردی کلام، فراتر نهاده زیرا دیابت؛ متهم اصلی در دیالیز بوده که به صورت نارسایی کلیه و بالتبع آن بیمار دیالیزی نیازمند درمان و پیوند کلیه را در پی خواهد داشت. نابینایی و عوارض جبران ناپذیر چشمی، عوارض عصبی و تحلیل بافت ها و نسوج بدن، مزید بر فرم ناخوشایند بیماری دیابت می گردد که فرد را متحمل خسران مادی و معنوی بسیاری خواهد کرد. تشخیص در خصوص ابتلای فرد به انواع دیابت با توجه به شجره ی خانوادگی یا از روی علائم بالینی، می تواند منجر به پیگیریهای تخصصی در اثبات یا رد ابتلا به وجود بیماری در فرد گردد و این سخن مبیّن نقش پررنگ آموزش در افزایش سطح آگاهی جامعه می باشد. ضرورت حمایت همه جانبه از بیماران دیابت و دیالیز، با توجه به فاکتور بیمار خاص بودن، به بسیج همه ی نهادهای آموزشی، درمانی، خدماتی، حمایتی و … اشاره داشته که در این میان نقش حیاتی آموزش و درمان در مطالعات و اقدامات انجام شده به اثبات رسیده است. با توجه به معنای ضرورت و حمایت در پیشگیری، آموزش، درمان و پیگیری مداخله در بحران دیابت و دیالیز، ذهن را به سوی امداد و در سایه ی آن مددکاری اجتماعی در حوزه ی بهداشت و درمان سوق می دهد. گسترش شهرنشینی و زندگی آپارتمان نشینی و عواقب حاصل از آن همچون روند صعودی چاقی وتغذیه ناسالم، کم تحرکی و فقدان فعالیتهای مناسب (حتی در بافتهای سنتی اجتماعی در روستاها)، خلاء پیگیری افراد در جهت پایش های دوره ای سلامت به واسطه تقسیم ناعادلانه ی امکانات بهداشتی و عدم دسترسی همگانی در مناطق محروم و به ویژه اقشار کم درآمد و دور از دسترس به منابع اجتماعی و بهداشتی مربوطه؛ باعث افزایش ابتلا به دیابت و در نتیجه ی ضعف زیرساخت های موجود، پیشرفت عوارض جبران ناپذیر فردی و اجتماعی ناشی از آنها و آمار رو به افزایش دیالیز گردیده است. در شاخص های جهانی توسعه پایدار، و حقوق مدنی، دسترسی به بهداشت و درمان در دسترس و رایگان، در رأس اولویت اقدامات لازم بوده که بهداشت مادران باردار در راستای تولد جامعه ی سالم و بهره وری بهینه از نیروی انسانی و منابع اجتماعی، حائز اهمیت می باشد. عملکرد خدمات درمانی به موقع با وضعیت معیشتی خانواده ها، لبه تیز شمشیر درمان می باشد به گونه ای که بیماران به دلیل هزینه های جاری، درمان خود را نیمه تمام رها کرده و قید سلامتی را زده و عطای سلامتی را به لقایش می بخشند. در زمینه ی ارائه خدمات به بیماران خاص و صعب العلاج؛ ائتلاف وزارت بهداشت و درمان و انجمن مددکاران ایران، به منظور اشتراک در آموزه ها و مهارت آموزی و در کنار آن، استفاده از دانش و مهارت جامعه ی مددکاران آگاه به منابع اجتماعی، با توجه به چشم اندازهای قابل وصول در حوزه های مختلف بهداشت و درمان به ویژه پیگیری های حین و بعد از درمان در بیماران خاص/صعب العلاج قابل بحث و بررسی می باشد. خصوصیت بین حرفه ای بودن مددکاری با جامعه شناسی، روانشناسی و … و إشراف مددکاران به مهارتهای حمایتی اصولی در جهت افزایش بهره وری و توانمند سازی بیماران و خانواده های آنها، متمایز بودن فعل برخورداری از خدمات و حمایت همه جانبه را به وضوح در اذهان تداعی می نماید. علیرغم گسترش رسانه ها و شبکه های اجتماعی، خلاء آگاهی و آموزش در جهت پیشگیری و درمان بسیاری از بیماری ها ملموس بوده، چرا که اگر سوای این بود امروزه با افزایش آمار و حتی سونامی بیماریهای پرهزینه که به کاهش سرمایه های اجتماعی و کاهش بهره وری منجر شده، مواجه نبودیم. معضلی که به واسطه ی اطلاع رسانی و یادگیری به هنگام می توان از روند صعودی ابتلا به آنها پیشگیری نمود.

«توانمندسازی» سلاح اصلی مددکاران اجتماعی در مواجهه با آسیب ها و ناهنجاریهای حاصل از بیماریها و نقطه ی تبلور نقش حیاتی آنها در ضرورت حمایت از بیماران خاص را به ما می نمایاند. توانمندسازی همه جانبه و ارتقاء تعریف فرهنگ سلامت با به کارگیری شیوه های متناسب با گروهها و جامعه مخاطب خاص؛ با توسل به اصلاح رفتار و تغییر در شیوه ی تغذیه و استفاده از مهارت های حاصل از گروه درمانی در ارتقا و بهبود سلامت، دسترسی به ساختارهای حمایتی، تسهیل راههای ارتباطی بیماران و خانواده های آنها  به منابع اجتماعی مرتبط با بیماری در زمان مناسب؛ به کارگیری سطوح پیشگیری در خلال بیماری و دوران نقاهت و پیاده سازی اقدامات ناشی از آنها در سطح جامعه، کشور و حتی سطوح بین المللی، می تواند قسمت کوچکی از ضرورت حمایت از بیماران خاص/صعب العلاج در راستای فعالیت های مددکاران در اقدام اجتماعی فوق، در نقش حمایت های اجتماعی؛ اقتصادی؛ در ابعاد فردی و اجتماعی بیماران باشد.

در ابعاد فردی – اجتماعی بیماران دیابتی و دیالیز مشاوره های فردی و خانوادگی؛ یکی دیگر از ملزومات حمایت از آنها بوده زیرا گاهی در کنار عوارض بالینی، تنش های حاصله از بیماری، به ویژه در بعد زندگی زناشویی به از هم پاشیدن کانون خانواده منجر گردیده که این مهم در افزایش آمار طلاق نقش به سزایی دارد. چه بسا با انجام مشاوره های تخصصی، در جهت ارتقا توانایی مهارت حل مشکل؛ برای زوجین مبتلا به هر یک از بیماریهای خاص، می توان از آسیب های روحی- روانی بر فرد و خانواده به میزان چشمگیری کاسته و از به هدر رفتن سرمایه های اجتماعی و اتلاف منابع مادی و معنوی در جامعه انسانی نیازمند اقدام، پیشگیری کرد.

چرخه ی جمعیتی کشور و افزایش جمعیت سالمندی بیمار و مبتلا به فشارخون، دیابت، دیالیز همت مسئولان امر را بیشتر از هر زمانی در جهت مداخله در بحران وضعیت بهداشت و درمان می طلبد. با توجه به فعالیتهای حائز اهمیت و شایان تقدیر در حیطه ی درمان در کشور، همچنان با خلاء های ملموس به ویژه در زمینه ی بیماران خاص دیالیز به واسطه ی کمبود تخت های بیمارستانی در بخشهای دیالیز، سرسام آور بودن هزینه های درمان به ویژه در بخش خصوصی، تبعات همه جانبه ناخوشایند و آزاردهنده ناشی از بیماری در زندگی بیماران و خانواده های آنها، فعالیت های مستمر در جهت آگاه سازی آحاد ملت و ارتقاء فرهنگ اهدا عضو در جهت حمایت از بیماران دیالیزی در خصوص پیوند کلیه مواجه هستیم.

توان مدیریت بهداشتی مددکاران اجتماعی در خصوص به فعالیت در آوردن لزوم حمایت های مستمر و همه جانبه اجتماعی از بیماران خاص/ صعب العلاج، با توسل به سطوح پیشگیری در کنار اصول و ارزشهای حاکم بر حرفه ی مددکاری، در جهت توانمندی و تسلط به مهارت های حیاتی برای زندگی فردی و اجتماعی به ویژه در گروههای خاص و دچار بحران بیماری هایی اینچنین تلخ را دریابیم.

نویسنده: کژال ملکی | مددکار اجتماعی
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا