مددکاران اجتماعی در پی شأن و مقام انسانها

سال به پایان میرسد,,, برفی که نیست,, بارانی که گاهی صدایمان زد,, سرمایی که اگر لباس گرم نپوشیم حرمتش را به جوانه های در راه مانده بهار فروخته ایم,, من و تو نیز روزی به پایان میرسیم,, اما همیشه نمیتوان صداها را شنید و بی تفاوت بود,, چه نشسته ای که همیشه نمیتوان ایستاد,,
در را به روی بهار به روی روح گمشده ات بگشا اگر چه تا کنون به هیچ صبحی سلام نکرده باشی,, در را به روی مهربانان بگشا,, به روی صبحی که از خواب برمیخیزی به جهان درونت سلامی بلند تقدیم کن,,
وقتی پیر زن آخرین در, کوچه,, با زنبیل قدیمی اش سبزی به دست ارام ارام قدم میزندبهار را خواهی دید,, وقتی آن زن با کودک چرک الود و سیاهش دستمال به تو تعارف میکند تا بخری,, بهار را خواهی دید,, پسرک روزنامه فروش را یادم رفت,, بهار او رنگین تر از ژنده پوشی است که دیشب درکارتن یخچال خوابید,
بهارراببین ودوست بدار,,,
این را میدانم که خوب میدانی بهاری که گفتم بهاری که نوشتم تکراری است اما نه برای من نه برای تو که با چشمانی یکرنگ به دنیا و فصلهایش مینگری,,,
*******************
مشاغل تخصصی و حرفه ای هرکدام مختصات و طبیعت خاص دارند که با شناخت آنها میتوان تفاوتها و وجوه مشترک و تمایز هر کدام را استنباط کرد,, یک معلم بیشتر از یک مهندس معدن حوصله کار با کودکان و نوجوانان را در انتقال معلومات و مطالب درسی دارد,, یک پرستار بایستی تحمل بیشتری از یک متخصص فیزیک در شنیدن الام و ناله بیماران داشته باشد,, اینست که در انتخاب افراد و برای کسب آموزشهای حرفه ای و تخصصی علاوه بر شرایط عمومی و دانش لازم بر تواناییهای روانی و عاطفی و شاید هم بتوان گفت استعداد و کشش آنان توجه وتاکید نمود,,
مددکاری اجتماعی ارزشها و الزام و بکن و مکن هایی دارد که هر مددکاری به نحو مستمر و جدی باید در رعایت آن تلاش کافی بعمل آورد,, و اگر چنین ارزشهایی در وجود مددکار اجتماعی شکل نگیرد,, سازمان پیدا نکند و نهادی نشود احتمالا در توفیق حرفه ای وی شک و تردید زیادی وجود خواهد داشت,,
یکی از اصول اخلاقی مددکاری احترام گذاشتن به افراد و قبول شأن و مقام انسانی آنهاست,,
در مددکاری مقام انسانی فرد دارای مسئله حکم میکند که مددکار اجتماعی طرز تلقی انسان دوستانه را داشته باشد,, این دیدگاه و اصل مهم از نظر مددکار تفاوتی بین افراد قائل نخواهد شد,,
یک مددکار انسان بودن را یک حق مستمر و لاتغییر و زوال ناپذیر میداند
اگر انسانی با مشکلات و دشواریهایی روبروست حتی اگر این مشکلات از دید عامه مردم مردود و زشت به حساب بیاید ولی نگاه متفاوت یک مددکار و پذیرش شأن و مقام انسانی و احترام به این اصل,, ورای نگاه سایرین است,,
درنگاه یک مددکار اجتماعی,, فردی که مرتکب جنایت شده و قانون او را به مرگ محکوم کرده است طرد نمیشود,,, یا حتی فردی که خود فروشی میکند,,, یا دست به دزدی میزند,, اگرچه هیچگاه عمل او را قبول نمیکند,, ولی تصورش بر اینست که انسانی مبتلا به نابسامانیها و کجرفتاریهایی شده است اگرچه خاطی و جانی و دزد و,,, است ولی انسان است و این انسان بودن جایگاه و مقام خود را دارد,,
و او انسانی است که خواه ناخواه با انسانهای دیگری مربوط و پیوسته میشود و نادیده گرفتن مقام انسانی او به دیگران نیز آسیب میرساند,,

مریم باباییان

مددکار اجتماعی

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا