ضرورت حضور مددکاران اجتماعی در مدارس

پائولو فریره، یکی از صاحب‌نظران عدالت اجتماعی اعتقاد دارد که تنها راه رسیدن به عدالت اجتماعی، عدالت آموزشی است. یعنی امکان آموزشی برای همه اعضای جامعه به یک اندازه وجود داشته باشد.
آموزش بر دو گونه است: آموزش رسمی که در مدارس و دانشگاه‌ها به انجام می‌رسد و آموزش غیر رسمی که در خانواده و گروه‌های اجتماعی دیگر در جریان است. همه انسان‌ها به صورت طبیعی از آموزش‌های غیر رسمی بهره‌مند هستند. مادری که به فرزندش راه رفتن و غذا خوردن و آداب توالت رفتن را می‌آموزد، درحقیقت معلمی است که به صورت غیر رسمی در حال آموزش دادن است. پدری که به فرزندش شکار کردن می‌آموزد، شخم زدن می‌آموزد و یا طریقه حضور و زنده ماندن در جامعه را می‌آموزد همان نقش معلم غیر رسمی را ایفا می‌کند. نکته اینجاست که همین پدر و مادر هم اگر از آموزش‌های رسمی درست و مناسبی بهره نبرند نمی‌توانند در آموزش غیر رسمی موفق باشند. پس نقش آموزش‌های رسمی بسیار فراتر از آن چیزی است که در نگاه اول به چشم می‌آید.
آموزش رسمی بدون شک حق همه کودکان است. اما چرا بعضی از کودکان از این امر محروم می‌مانند؟ یکی از دلایل این محرومیت همچنان که به آن اشاره شد محرومیت والدین از آموزش رسمی و در نتیجه اهمیت ندادن به این امر است. اما دلایل دیگر بسیار کلان و به سیاست‌گذاری‌های اقتصادی و اجتماعی جامعه مربوط است. کودکی که از تحصیل و آموزش رسمی محروم می‌شود چه موقعیتی را تجربه می‌کند؟ «کلووارد» و «اهلاین»، دو تن از صاحب‌نظران حوزه آسیب‌های اجتماعی نظریه‌ای دارند با عنوان: «فرصت افتراقی» که در این نظریه موضوع آسیب‌های اجتماعی به این صورت تبعیین می‌شود:
«هر جامعه‌ای تعداد راه و روش برای مردمش تعریف می‌کند که مردم به واسطه این راه‌ها به اهداف مشروع و قابل قبول جامعه دست می‌یابند. اگر این راه‌ها برای کسی بسته شود آن فرد در همان‌جا متوقف نمی‌شود، بلکه با دست یازیدن به اهداف غیر مشروع، خود و جامعه را دچار آسیب می‌کند. بر اساس این نظریه در حقیقت وقتی کودکی از تحصیل که مشروع ترین و قابل قبول‌ترین راه برای رسیدن به اهداف خود دست می‌کشد، در حقیقت راه‌های غیر مشروع و انحرافی برایش باز می‌شود و زمینه کج‌روی آماده می‌شود. پس ترک تحصیل یک کودک، فقط خارج شدن وی از چرخه رسمی آموزش جامعه نیست، بلکه زمینه‌ساز انحراف و کج روی است.
با این مقدمه روشن است که جامعه باید تمام تلاش خود را به کار گیرد تا هیچ کودکی از تحصیل محروم نشود، تا عدالت اجتماعی ایجاد شده و کج‌روی و آسیب‌های اجتماعی به حداقل برسد. یکی از بهترین راه‌ها برای جلوگیری از ترک تحصیل کودکان، حضور مددکار اجتماعی در نظام آموزش و پرورش رسمی کشور است.
مددکاران اجتماعی به عنوان منادیان و مدافعان سه مفهوم اساسی زندگی اجتماعی یعنی «آزادی»، «عدالت» و «دموکراسی» در پی آن هستند تا جوامع انسانی توانمند شده و به خودکفایی در تمام عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی و خانوادگی دست یابند. حضور مددکاران اجتماعی در آموزش و پرورش در حقیقت وجود نگرش و اندیشه عدالت اجتماعی، آزادی و دموکراسی در نظام کشور است. مددکاران اجتماعی با نگرش جامع به فرد، گروه و جامعه می‌توانند با ایجاد ارتباط موثر بین نهاد خانواده و نهاد آموزش و پرورش زمینه‌های تعامل بین این دو نهاد موثر اجتماعی را فراهم کرده و خلاهای موجود را شناخته و در پر کردن آنها بکوشد.
حضور یک مددکار اجتماعی در مدرسه این امکان را به کودک می‌دهد که اگر دچار مشکلات فردی است و یا اگر دچار مشکلات گروهی (خانواده، همسالان و مدرسه) است، یا دچار مشکلا اجتماعی (نهادهای پنج‌گانه آموزش، خانواده، سیاست، فرهنگ و اقتصاد) است با یک متخصص گفتگو کند. همه‌جانبه‌نگری مددکاران اجتماعی و اهمیت فرد، گروه و جامعه برای او، این امکان را به مددکار اجتماعی می‌دهد که به عنوان حلقه رابطی بین کودک، گروه و جامعه به ایفای نقش بپردازد و با درک عمیق و گسترده شرایط کودک و موقعیتش در جامعه، نقشی اساسی را در نگهداشتن کودک در نظام آموزشی رسمی و یا بازگرداندنش به این نظام ایفا کند.
به نظر می‌رسد حضور یک مددکار در هر مدرسه، هزینه چندانی برای نظام آموزشی نخواهد داشت اما قطعا می‌تواند مانع هزینه‌های بسیار زیادی برای جامعه شود.
همچنین به نظر می‌رسد برای حضور یک مددکار در هر مدرسه قبل از برآورد بودجه باید نگرش مسئولین به کودکان، آموزش رسمی، ترک تحصیل، آسیب‌های اجتماعی و در نهایت اعتقاد به توانایی مددکار تغییر کند.

رضا ببری
مددکاری اجتماعی
منبع: وبسایت کلینیک مددکاری اجتماعی مهرآذر

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا