روزگار آلودگیِ مردمان فرودست

روزگار آلودگیِ مردمان فرودست
نویسنده؛ دکتر سلمان قادری؛ مددکار اجتماعی و دکتری جامعه شناسی

در این یادداشت و در تکمیل مباحث پیشین، نگاهی اجمالی به سیر اتفاقات و پیامدهای بیماری کرونا بر طبقات فردوست جامعه خواهم انداخت. با توجه به گستره و دامنه بیماری کرونا مشخص نیست که دوره ی پس از کرونا وجود داشته باشد و احتمالاً به ناچار باید با این مهمان ناخوانده طی طریق کرده و با آن زندگی نمود. لذا به عنوان بخشی از جریان زندگی روزمره قلمداد شود. بر اساس نظر داروین هر آن کس که شانس زنده ماندن داشته و قوی تر  بوده، زنده می ماند و هرکسی ضعیف تر و آسیب پذیرتر باشد از بین خواهد رفت. شاید این دورنما به واقعیت نزدیک تر باشد. در دوره کنونی بیماری کرونا با بحران ها و مشکلات دیگری درآمیخته است و همین موضوع ابعاد و پیچیدگی های شرایط کنونی را دشوارتر از هر زمان دیگری می سازد. امروزه بیماری کرونا با تورم، بیکاری، رکود شدید، تحریم های بین المللی و کمبود شدید منابع مالی، اقتصادی و ارزی کشور در هم آمیخته و وضعیت دشواری را ایجاد نموده است. شاخص های یادشده بر همدیگر تاثیر هم افزایی دارند و در نتیجه بر شدت مشکلات موجود می افزایند. ابتدایی ترین تاثیر این شرایط فقیرتر شدن بخش عمده ای از جامعه و به زیر خط مطلق فقر رفتن بخش کثیری از مردم است. هر چند که شرایط منحصر به فرد کنونی به طبقه اجتماعی خاصی محدود نیست، با این وجود اثرات زیان بار آن با ابعاد گسترده ای دامن طبقات فقیر و حاشیه نشین جامعه را در برگرفته است. شاید فوری ترین تاثیر عوامل یاد شده بر طبقات آسیب پذیر جامعه باشد. اما به تدریج اثرات آن بر همه نمایان خواهد شد.

در دوره آلودگی همانگونه که پیش بینی می شد تأثیرات عمده ای بر ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نهاد خانواده، آموزش و پرورش و … داشته و منجر به تغییر شرایط موجود شده است. اما این تغییرات دقیقاً چیست و ابعاد آن چگونه بوده است؟  آنچه که در نگاه اول مشخص است به تدریج آثار روانی و اجتماعی بیماری کرونا در حال نمایان است. یکی از فوری ترین تاثیرات این بیماری بر افزایش نرخ جرایمی نظیر سرقت، ضرب و جرح، اعتیاد و خشونت های خانوادگی بوده است. بر اساس مشاهدات و گزارش های نیروی انتظامی و مراکز ارایه دهنده خدمات اجتماعی، جرایم و آسیب های اجتماعی یاد شده حداقل به میزان ده درصد رشد داشته است. این موضوع به دلایلی نظیر افزایش انزوا، تشدید مشکلات روانی، گسترش درگیری های اجتماعی و خانوادگی، ضعف آگاهی و فقدان ابزار مناسب در خانواده جهت مدیریت تنش ها است. علاوه بر این آزادی شمار قابل توجهی از زندانیان به دلیل نگرانی از همه گیری بیماری کرونا در زندان ها مزید بر علت شده است.

 یکی دیگر از پیامدهای بیماری کرونا افزایش نیازمندان و خدمت گیرندگان است. در حال حاضر شاهد رشد روز افزون شمار خانواده های نیازمند دریافت کمک های فوری هستیم. بر اساس گزارش های محلی، شمار خانواده های نیازمند که در جستجوی حمایت هستند حداقل ۵۰ درصد افزایش یافته است. در نتیجه ضرورت ارزیابی دقیق وضعیت این خانواده ها اهمیت بسیار زیادی دارد. هر چند که کمک های قابل توجهی در محلات و با هدف کمک رسانی به گروههای محروم ارایه شد اما مشخص نیست که این کمک ها تا چه به دست افراد نیازمند رسیده باشد و اساساً معیار مشخصی برای سنجش فرد نیازمند از غیر نیازمند وجود نداشته است. لذا به نظر می رسد که بخش قابل توجهی از این کمک ها ممکن است به دست افراد نیازمند نرسیده باشد.

از دیگر پیامدهای بیماری کرونا تغییر کارکرد و نقش سازمان های ارایه دهنده خدمات و مراکز اجتماعی است. در حال حاضر با نوعی ابهام و سردرگمی در شیوه امدادرسانی به گروههای آسیب پذیر مواجه هستیم. در دوره کنونی فاقد مدیریت یکپارچه بحران به منظور شیوه های خدمات رسانی به گروههای آسیب پذیر جامعه هستیم و عمدتاً ارایه خدمات به صورت پراکنده و جزیره وار و بدون هرگونه هماهنگی و همکاری صورت می گیرند. آمار مشخصی از میزان کمک های ارایه شده وجود ندارد و به تدریج میزان کمک های مردمی در حال کاهش است. در حالیکه در فروردین ماه و طی ماه مبارک رمضان شاهد اوج کمک های مردمی به آسیب دیدگان اجتماعی بودیم اما در حال حاضر تا حدود زیادی فروکش کرده است و همین مسئله مشکلات خانواده های نیازمند را بیشتر نموده است. در حالیکه یکی از بدیهی ترین مسائل، اثرات اجتماعی بیماری کرونا بوده و بارها نسبت به آثار آن هشدار داده شد با این وجود نادیده گرفته شده است. در حال حاضر با تورم مشکلات و به تعبیر دکتر پیران با «شورش سفید« مواجه هستیم. به عبارت دیگر شاهد افزایش کارتن خواب ها، سوء مصرف کنندگان مواد، زنان تن فروش،کودکان کار و خیابان، زنان سرپرست خانوار و … می باشیم. هر چند بسیاری از گروههای اجتماعی از بیماری کرونا متاثر شدند اما زنان سرپرست خانوار، مهاجرین و اتباع، خانواده های نیازمند و حاشیه نشین، کارگران، کودکان کار و خیابان و خانواده های آنها، خانواده های دارای بیماران مزمن روانی و کودکان و نوجوانان بیشترین آسیب را دیده اند. آنها با مشکلات روانی و آثار جدی اقتصادی و خانوادگی بیماری کرونا مواجه هستند.

در دوره بیماری کرونا و در غیاب ساز و کار اصولی و برنامه ریزی مدون اجتماعی به منظور کاهش آسیب های اجتماعی شاهد سکوت متخصصان و کژکارکردی مراکز ارایه دهنده خدمات اجتماعی نیز بوده ایم. اساساً برنامه مشخصی با هدف کاهش اثرات روانی و اجتماعی بیماری کرونا به اجرا در نیامد و بر عکس فضای اجتماعی موجود بستر بسیار مناسبی برای افراد و مراکزی فراهم نمود که بر امواج احساسات مردم سوار شوند. در حالیکه جامعه در سکوت و شوک ناشی از بیماری کرونا به سر می برد، کاسبان اجتماعی فضای مناسبی برای معروف شدن خود یافتند. چنین شرایطی همیشه برای این افراد فرصت با ارزشی برای موج سواری بوده است. به این ترتیب این دوره بیش از هر زمان دیگری شکاف بین مدعیان و قشرهای ضعیف جامعه را نشان داد. همچنین مشخص ساخت که تا چه میزان از روزگار سپری شده مردم فرودست جامعه بی خبرند. مراکز علمی و دانشگاهی نیز  به جز هشدار و نگارش مقالات علمی نسبت به اثرات بیماری کرونا، تقریباً فعالیت و حرکت اجتماعی مشخص و قابل توجهی نداشته اند. در حالیکه در دوره کنونی بیش از هر زمان دیگری نیازمند حضور جدی متخصصان حوزه علوم اجتماعی در طرح برنامه و شروع یک جنبش و تغییر با هدف یاری رسانی به قشرهای محروم و به حاشیه رانده شده جامعه بوده ایم.

در دوره بیماری کرونا معیاری برای راستی آزمایی و میزان اثربخشی و کارایی سازمان ها و نهادهای اجتماعی است. این دوره مشخص خواهد کرد که در شرایط بحران کدامیک از سازمان ها نقش و کارکرد خود را به درستی ایفاء نموده اند و کدامیک صرفاً تاجران و کاسبان درد و رنج انسان های محروم و نیازمند اند. این دوره فرصتی برای شناخت و راستی آزمایی هاست. همچنین فرصتی برای شناخت میزان اثرگذاری آموزش ها و اقدامات پیشین است.

در این دوره مشخص می سازد که نهادهای دریافت کننده بودجه های فرهنگی و اجتماعی کشور تا چه حد موثر بوده اند و شاید فرصتی برای تجدید نظر و خودشناسی بیشتر را فراهم سازد. شرایط کنونی فضایی را برای شناخت موج سواران فراهم می سازد. معیاری برای شناخت دوستان از کاسبان اجتماعی است. چنانچه مدیریت هوشمندی در کشور وجود داشته و وقایع کنونی را به دقت رصد کند، قطعاً نیاز صد چندانی به بازسازی همه جنبه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی احساس خواهد کرد و طرح و برنامه عملیاتی و جامعی برای مدیریت شرایط کنونی و آینده ارایه خواهند داد. در دوره کنونی تهدیدها بیش از فرصت هاست. ساختارهای فرهنگی و اجتماعی ناکارامد بیش از ساختارهای اثربخش و چالاک هست. اما در شرایط کنونی اراده ای برای تغییر و افراد دغدغه مندی نیز هستند که می توان با بسیج عمومی و مدیریت دقیق با هدف مدیریت شرایط کنونی از وجود آنها بهره جست. همچنان که تجربه کنونی نشان داد که بسیج های مردمی و افراد و گروههای داوطلب در برهه ای نقش بسزایی در کاهش اثرات بحران کنونی ایفاء نموده اند. اما تداوم این حمایت ها و مدیریت آن اهمیت بسیار زیادی خواهد داشت. در یادداشت های بعدی تلاش بر آن است که به صورت دقیق اثرات بیماری کرونا در دوره کنونی نشان داده شده و راهکارهای عملیاتی ارایه شود.

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا