چرا خوب بودن خوب است؟ “قسمت دوم”

یادداشت اختصاصیِ نرگس زمانی؛ روانشناس، مترجم

بخش دوم از یادداشت های اختصاصی و دهگانه مترجم کتاب پرورش تاب آوری تحت عنوان چرا خوب بودن خوب است؟! به “رعایت اصول اخلاقی” و یا همان” خوب بودن” اختصاص دارد.

اما چرا خوب بودن همیشه خوب است؟ و اصلا خوب بودن چگونه است؟

چرا خوب بودن خوب است؟

باشگاه تاب آوری: برای شروع باید بگوییم رعایت اصول اخلاقی یا همان چیزی که ما آنرا “خوب بودن “ مینامیم، بطور ساده خط مشی  است که ما برای پیشرفت و به جلو راندن الگوی سلامت خود قرار میدهیم. واژه هندی ها برای اخلاق (SILA) میباشد. که به معنی “آرامش و صلح” است. پس میتوانیم بگوییم خوب بودن همان چیزیست که ما را به آرامش میرساند. مثل یک درخت که هر کس زیر سایه اش احساس آرامش میکند.

اصول اخلاقی یعنی :”درست انجام دادن آنچه که درست است و نه پرهیز از آنچه که غلط است” .

اینجا یک فرمول مفید برای عمل اخلاقی وجود دارد اول: اینکه بپرسید آیا کاری که میکنم به دیگران آسیب میرساند؟ سپس بپرسید آیا به دیگران کمک میکند؟ لازم است بدانیم انجام اعمال غیر ماهرانه منجر به نتیجه عکس میشوند.  پس بهتر است در همه جوانب گفتاری، رفتاری و کرداری کسب مهارت کنیم تا به نتیجه مثبت برسیم. بسیاری از دانه هایی که ما میکاریم شکوفا میشوند و رشد میکنند اما بعضی از دانه ها بعد از رشد برای ماندگاری نیاز به ساختن  یک داربست دارند. کارکرد این داربست کاملاً همانند قواعد و اصول اخلاقی میباشد.

بودیسم ۵ قاعده دارد که با بیشتر سنتها و رسوم معنوی هم پوشانی دارند. این قواعد همگی قوانین راهنما هستند و نه قوانین اداره کننده و کنترل گر. راهنمایی ها برای محدود کردن ما نیستند.  برعکس این راهنمایی ها برای نشان دادن راه آزادی و در نهایت خوشحالی ما هستند. همه ما این قواعد زندگی را میدانیم اما آیا همه ما از آن پیروی میکنیم؟

یکی از این قواعد  “رعایت اصول اخلاقی در صحبت کردن “است : دروغ نگوییم، بد گویی نکنیم و با سخنمان مردم را فریب ندهیم، با ملایمت سخن بگوییم. واقعیت را بیان کنیم و البته  واقعیتهای مهم را بیان کنیم. در واقع باید قبل از سخن گفتن خوب بیندیشیم. آیا این سخن حقیقت دارد؟ آیا  بیان این سخن مفید است؟ آیا من تنها کسی هستم که میتوانم این حرف را بزنم؟ آیاگفتن این حرف در حال حاضر ضرورت دارد؟ آیا بیان آن مهربانانه است؟

خستگی، گرسنگی وحتی تنهایی، بر رعایت اصول اخلاقی ما تأثیرگذار هستند. معمولا وقتی مغز با کمبود گلوکز روبرو میشود، دچار خستگی شده و در پی آن اصول اخلاقی دچار لغزش میشود یعنی ما بیشتر دچار عصبانیت و بدخلقی میشویم و تصمیمات عجولانه و نادرست بیشتری میگیریم. بطور ساده تر ما با استراحت کافی و کنترل استرس، مراقبت از خود و زندگی سالم را تمرین میکنیم در واقع در بهترین شرایط خودمان هستیم.

یادمان باشد قبل از انجام هرکاری، کمی مکث کنیم و خودمان را چک کنیم. ببینیم در حال حاضر آیا گرسنه ایم؟ عصبانی هستیم؟ تنها و یا خسته ایم؟ اگر هیچیک از این موارد نبود آنگاه دست به کار شویم.

وقتی عقایدمان، کلاممان و اعمالمان در یک راستا باشند ما با شادی و تمامیت و همانگی درونی زندگی می کنیم.

اخیرا دانشمندان متوجه شده اند که بخش پیش پیشانی در مغز، جایگاه و قطب نمای اخلاق در انسان میباشد که رشد آن تا قبل از بزرگسالی اولیه یعنی حدود سن ۳۰ تا ۳۵ سالگی متوقف نمیشود. بعنوان یک انسان، ما هرچه سنمان بیشتر می شود با اصول اخلاقی بیشتری آشنا میشویم و البته ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که فرزندانمان به اندازه ما اخلاقی باشند و اینقدر پیچیده رفتار کنند. تغییرات هرگز با فشار ایجاد نمیشوند. در تربیت فرزندان اعمال قدرت برای بچه ها، شاید در کوتاه مدت پاسخگو باشد اما در بلند مدت مشکلات فراوانی به بارخواهد آورد ما میخواهیم به جای ترس و خشونت ، مصالحه و دوستی را جایگزین کنیم. به همین ترتیب ما می خواهیم بهترین ها را در خانواده های خود به ارمغان بیاوریم و فرزنذانمان را ترغیب کنیم، هنگامی که آنها بالغ می شوند و با درگیری ها و سردرگمی های غیرقابل برگشت زندگی روبرو می شوند، با عملکرد درست و بجا، بهترین نتیجه را به دست آورند.

خوب بودن به معنی این نیست که ما همیشه مهربان و آرام و مودب باشیم. خوب بودن یعنی از نظر عاطفی آرام باشیم و در مقابل شرایط بد و نادرست، درست و بجا رفتار کنیم. به نوعی شاید برای همه ما اتفاق افتاده که گاهی از کوره در میرویم و عصبانی و پرخاشگر میشویم. و این لازمه زندگیست که بدانیم زندگی همیشه بر یک حالت پیش نمیرود گاهی باید نرم و مهربان بود و گاهی باید سخت و غیر قابل انعطاف.

اما یادمان باشد: “در فرزند پروری، برنده کسی است که که همچون یک دست فولادی در یک دستکش مخملین باشد.”

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا